ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصویر منتشر شده از دیدار خانوادههای شهدا با رهبر معظم انقلاب
صفحه اینستاگرامی منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی در جدیدترین پست منتشر شده، تصویری از دیدار خانواده های شهدا با حضرت آیتالله خامنهای را با مخاطبان خود به اشتراک گذاشت و بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی را به شرح زیر منتشر کرد: «فرزندان شهدا بدانند که پدران آنها موجب شدند که اسلام در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند. روزی بود که به اسلام و جامعه مسلمین، اصلاً اعتنایی نمیکردند و کمترین محلی نمیگذاشتند و آنان را صاحب فکر نمیدانستند؛ اما امروز دریافتهاند که اسلام، کاخهای اقتدار شیطانی آنان را در سراسر دنیا لرزانده است. امام بزرگواری که نام و یاد او، دل قدرتهای طاغوتی را آب میکرد و کاخهای آنان را تکان میداد، عظمت خود را از اسلام گرفت. عظمت او، بهخاطر این بود که خود را خادم اسلام و مسلمین میدانست و مجاهدت او و ملتش، به اسلام عظمت بخشید. امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را اینگونه باید پیدا کنند. 25/۰۵/۱۳۶۸»
توصیه احمد توکلی به دستگاه قضایی درباره حکم اعدام 3 متهم
مردم را باید قانع کنیم
مرتضی گل پور
خبرنگار
اعلام خبر حکم اعدام برای سه متهم جوان مرتبط با حوادث آبان ماه واکنشهای مختلفی را در پی داشته است. اگر چه سخنگوی دستگاه قضایی خبر داده که راه برای اعمال ماده 477 یعنی درخواست اعاده دادرسی باز است. در این باره گفتوگو کردهایم با احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که در ادامه میخوانید.
٭٭٭
بحث اعدام سه جوان متهم مرتبط با حوادث آبان ماه در این روزها بحث برانگیز شده است. هرچند به گفته سخنگوی قوه قضائیه، هنوز راه اعاده دادرسی در این حکم باز است، دیدگاه شما چیست؟
اگر کسی مرتکب جرمی میشود، باید به این جرم رسیدگی شده و متناسب با جرم مجازات شود. این مجازات، اسباب حیات جامعه است، البته اگر سیر مراحل قضایی درست طی شود. اشکالی که اینجا به وجود آمد، عدم شفافیت است.
یعنی از روز اولی که این افراد بازداشت شدند، باید مشخص میشد چرا بازداشت شدند و اتهامشان چیست، اگر اتهام ناموسی یا امنیتی بود، حق بود که طبق قانون دادگاه علنی نشود اما وقتی دادگاه ناموسی یا امنیتی نیست، باید علنی میشد. ضمن اینکه باید همان موقع اعلام میکردند، نه اینکه منتظر بمانند تا زمانی که حکم اعدامشان صادر شود، اعلام کنند و تازه در این هنگام به مردم اطلاعرسانی شود. در این صورت طبیعی است که عدهای شروع میکنند به سوء استفاده کردن. وقتی مسئولان در طول این چند سال مردم را نسبت به خود بی اعتماد کردند، در شرایطی که اعتماد کافی وجود نداشته باشد، هر بذر شایعهای که پاشیده میشود، میتواند محصول دیگری بدهد. بنابراین آنچه ما باید واقعاً به فکر آن باشیم، مسأله اعتماد میان مردم و مسئولان است. زیرا امروز مسئولان اطلاعات میدهند و اعلام میکنند فضاسازیهایی که در این باره میشود، درست نیست اما این اظهارات مسئولان از سوی برخی از مردم پذیرفته نمیشود.
در همین چند روز مقایسهای بین حکم متهم پرونده مؤسسه ثامنالحجج با این پرونده شد که البته خود شما هم درباره آن پرونده مطالبی را روشنگری کرده و خواستار برخورد شدید شده بودید. این مقایسهها به نظرتان مبنای حقوقی دارد یا اساساً پروندهها متفاوت است؟
یک فرد شرور یقه آبی در شرارت خود میتواند چند نفر را زخمی کرده یا به آنها خسارت وارد کند اما مجرمان یقه سفید با خرید و فروشهای خود در بازارهای مختلف، افراد زیادی را بیچاره میکنند که البته در جرم این یقه سفیدان همه اعم از بانک مرکزی شریک هستند.
طبیعی است آن کسی که شرایط را مهیا میکند مقصرتر است. یعنی اگر بنا بود بانک مرکزی به وظیفه کنترل مؤسسات مالی عمل کند، بموقع کار درست انجام داده میشد، اصلاً مؤسساتی پا نمیگرفت که به مردم ضرر بزند.
مردم به این مبارزه با فساد به اندازه کافی خوشبین نیستند. البته با موضعی که چندین بار و اخیراً جناب آقای رئیسی گرفت مبنی بر اینکه به مسئولانی که به قانون عمل نکنند و این عمل نکردن، موجب شود فساد درست شود، رسیدگی شدیدی خواهد کرد و این جای امیدواری است. در نتیجه ضربه امثال میرعلی به مردم، اسلام، به نظام جمهوری اسلامی و به کشور ایران بدتر از این جوانانی است که در عمر 30-20 سالهشان 3 یا 4 سال شرارت کردند. که البته من نمیدانم شرارت کردند یا نکردند.
با توجه به فرمایش شما، شرایط به گونهای پیش رفته که افکار عمومی نسبت به حکم این سه نفر سؤالات و انتظاراتی دارند. امروز توصیه شما به دستگاه قضا در این باره چیست؟
من فکر میکنم باید با صراحت دلایل خود را مطرح و از تأخیر در اطلاعرسانی عذرخواهی کنند. زیرا اگر صادقانه دلیل بیاورند، قاطبه مردم این دلایل را میپذیرند.
زیرا مردم فقط با زبان شان حرف نمیزنند، بلکه با دلهایشان هم حرف میزنند. صادقانه توضیح بدهند یا اگر اشتباه کردند، اشتباه خود را بپذیرند. آقای رئیسی مرد شریفی است و دارد کارهای بزرگی انجام میدهد و او برازنده است که چنین بکند.
خلاصه اینکه انتظار از قوه قضائیه این است که قوانین را به درستی اجرا کنند، در این صورت، اگر باید آزاد شوند، آزاد کنند و اگر باید اعدام شوند، مردم را قانع کنند با اطلاعرسانی و شفاف سازی. هموطنان ما نباید راضی شوند که کار غیرقانونی انجام شود، بلکه باید دنبال روشن شدن این مسأله باشند که این سه نفر چه جرمی مرتکب شدهاند و متناسب با آن جرم مجازات شوند.
اگر حقیقت این باشد که این سه نفر سابقه اقدامات مسلحانه و تجاوز به عنف داشته باشند، یعنی فرض کنیم آنان واقعاً مرتکب اقدامات مسلحانه و تجاوز به عنف شده باشند، دلتان برای قربانیان این عمل نمیسوزد؟ پدر و مادر این قربانیان آدم نیستند؟ پس همه به عدالت تن بدهیم. نباید اسیر جوسازیهای عمدتاً با منشأ خارجی بشویم. البته که قاطبه مردم تقصیر ندارند و حق دارند نسبت به موضوعی که به جان انسانها مرتبط میشود، واکنش نشان دهند. اما اگر این سه متهم جرمشان در حد جنایت نبوده، انتظار داریم که رأفت اسلامی شامل حال آنها بشود.
بنابراین معتقدید پرونده مطابق قانون دنبال شود و به گونهای توضیح داده شود تا مردم قانع شوند؟
اگر صادقانه گفته شود، مردم قانع میشوند. مضاف بر اینکه راه برای اعاده دادرسی یا اعمال ماده 477 باز است. وکلای این متهمان میتوانند همانند هر فرد دیگری از این قانون استفاده کنند تا پرونده یک بار دیگر بررسی شود. با شناختی که از آقای رئیسی دارم، ایشان با این درخواست موافقت میکند.
مسئولان وزارت بهداشت به «ایران» پاسخ می دهند
چرا کرونا جان میگیرد
- 13 درصد افرادی که براثر کرونا جان باختند بیماری زمینه ای نداشتند
- افراد چاق زیر 50سال در معرض خطر قرار دارند
- علت اصلی مرگ افراد درگیری ریه است
- توصیه وزارت بهداشت به رعایت مسائل بهداشتی ،زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی
فریبا خان احمدی
خبرنگار
آمار جانباختگان کرونا در دو هفته گذشته بارها سه رقمی شد و هر بار با عددی بالاتر از روزهای گذشته، هشدار شدیدتری را به مردم و مسئولان داد. بالاترین آمار فوت بر اثر ابتلا به کرونا تا به امروز مربوط به فوت 221 نفر است که هفت روز پیش عدد بی سابقه مرگ ایرانیان را در یک شبانه روز رقم زد. با این اتفاق ستاد ملی مقابله با کرونا هم از چند روز گذشته تغییر قابل توجهی در افزایش فاصلهگذاری اجتماعی ایجاد کرده است تا با بازگشت محدودیتها به تهران و تعطیلی برخی فعالیتها و صنوف شیب تند بیماری را مهار کند. برخی از کارشناسان معتقدند دلایل اصلی افزایش مرگ و میرهای افراد مبتلا به کرونا مواردی همچون نارسایی های تنفسی و ریوی به عنوان اصلیترین عامل و همچنین علائم دیگری همچون بیماریهای زمینهای به ویژه در افراد بالای 65 سال موجب مرگ بیماران کرونایی است. همچنین در این زمینه چاقی و اضافه وزن در فوت بیماران جوان کرونایی دخیل بوده است. از طرفی متخصصان حوزه سلامت معتقدند: موج دوباره شیوع کرونا در ایران معنادار است ولی غیر قابل انتظار نیست. اگرچه در اوایل خردادماه آمار فوتیهای کرونا به ناگهان کاهش یافت و در مرز دو رقمی شدن قرار گرفت اما این آمارهای رو به کاهش چندان دوام نیاورد و در کمتر از یک ماه دوباره آمار مرگ ومیر ناشی از کرونا صعودی شد. با وجود این به نظر میرسد آمارهای ابتلا و مرگ روزانه نسبت به روزهای شیوع اپیدمی کرونا الگوی ثابت و مشخصی ندارد. به این معنا که در تعداد مبتلایان به کووید19تغییر معنادار زیادی اتفاق نیفتاده اما افزایش موارد حاد بیماران کووید19 و تعداد مرگ و میرها در هفتههای گذشته این سؤال را مطرح میکند که چرا با وجود ابلاغ دستورالعملهای بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا و فاصلهگذاری اجتماعی آمار جانباختگان دوباره خیز برداشته است؟ البته ستاد ملی مقابله با کرونا تنها راه حل برون رفت از این وضعیت را بازگشت برخی محدودیتها میداند و بر همین اساس متخصصان حوزه سلامت تأکید دارند با مداخلات تشدید یافته آمار فوتیها ظرف سه تا چهار هفته آینده دوباره نزولی میشود.
کرونا در کمین بود
کیانوش جهانپور، مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت در پاسخ به اینکه چه شد یک مرتبه آمار فوتیهای کرونا نسبت به روزهای اوج اپیدمی یعنی اواسط اسفند تا اواسط فروردین ماه اوج گرفت، به «ایران» میگوید: در فصل اول شیوع کرونا در کشور حساسیت عمومی بالا بود، علاوه بر این اقداماتی از قبیل تعطیلی مراکز آموزشی که در فاز فاصلهگذاری اجتماعی انجام شد و به دنبال آن محدودیتهایی که در نوروز برای در خانه ماندن شهروندان از سوی دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا اعمال شد همه اینها در کنار هم شیوع بیماری را در جامعه کاهش داد.
وی میافزاید: نوع بیماری واگیر بخصوص کووید19 حساب دو دوتا چهارتا است یعنی ویروس از بین نرفته و بزودی هم از بین نخواهد رفت. وقتی بدانیم ویروس در جامعه به موازات افزایش مراودات، رفت و آمدها، کاهش مراقبتها و مراعات نکات و توصیههای بهداشت فردی و عمومی رشد داشته راحت میتوان تحلیل کرد که ظرف 10 تا 14 روز بعد با افزایش موارد ابتلا و ظرف 4 هفته با افزایش موارد فوت ناشی از بیماری مواجه خواهیم شد.
او میگوید: فصل اول شیوع ویروس کرونا که همزمان با اسفند، فروردین و اردیبهشت ماه بود پروتکلهای بهداشتی تا حد قابل قبولی در کشور رعایت شد و دولت و ملت هم به نوعی نقش خودشان را ایفا کردند اما در خردادماه به موازات اینکه بازگشاییها برای صنوف و مشاغل مثل خیلی از کشورهای دنیا آغاز شد یک نوع تلقی غلط مبنی بر اینکه شرایط به سمت عادی شدن پیش رفته در خیلی از افراد جامعه و بعضاً بین مسئولان پیش آمد در حالی که ویروس کرونا در خردادماه به موازات کاهش توصیههای ایمنی و سلامت و رعایت نکات بهداشتی با همان معادله انتشار و فرمول انتشار بیماریهای واگیر پیش میرفت. چنانچه در خردادماه عمل به پروتکلهای بهداشتی در پایتخت به 10 درصد و در بسیاری از نقاط کشور به 20 درصد رسید.
به گفته جهانپور، همزمان با بازگشاییهای صنوف و اماکن تجاری شاهد افزایش رفت و آمدها و مراودات و تماسهای نزدیک بین فردی بودیم. طبیعی است که دو هفته بعد از بازگشاییها و در میانه خرداد شاهد رشد و افزایش موارد ابتلا بودیم در روزهای بعد از آن یعنی حدود سه تا چهار هفته بعد از نیمه خردادماه مرگ و میر افزایش داشت. این موضوع قابل پیشبینی بود. آن زمان بارها از سوی وزارت بهداشت هشدار داده شد که شرایط به هیچ وجه عادی نیست. ما اعلام کردیم که هیچ نقطه بی خطر یا سبزی در هیچ کجای کشور نیست. با این حال عادی پنداری موجب کاهش رعایت نکات بهداشتی شد و این نتیجه قطعی بود و به اعتقاد ما پدیده غیر قابل انتظاری رخ نداده است.
بارها اعلام کردیم شرایط عادی نیست و شکننده است
مدیر روبط عمومی وزارت بهداشت در پاسخ به اینکه چرا درکشورهایی با شرایط مشابه ایران در موج اول با بحران مجددی مواجه نشدند و حالا روند در ایران به گونهای دیگر در جریان است؟ میگوید: هم اینک و در یک ماه اخیر موارد بیماری در کشورهای امریکا، رژیم اشغالگر قدس و لوکزامبورگ شدیدتر از ایران گزارش شده است البته کشورهای جنوب شرقی آسیا و اروپا در فاز بازگشایی توانستند همزمان با بازگشاییها با استفاده از ماسک و فاصلهگذاری فیزیکی به میزان قابل قبولی نکات بهداشتی را حفظ و رعایت کنند اگرچه در این کشورها هم ویروس حذف نشده، ولی با کاهش موارد مرگ و میر شرایط را حفظ کردهاند.
وی با بیان اینکه پیام وزارت بهداشت مبنی بر شکننده بودن اوضاع کنترل بیماری در یک ماه گذشته شفاف و روشن بود، اظهار میدارد: آن زمان که آمار فوت و ابتلا کاهش پیدا کرد، بارها این پیام از سوی وزارت بهداشت صادر شد که شرایط عادی نیست و شکننده است. البته ما به فاز مدیریت شده بیماری رسیدیم ولی این شرایط شکننده بود به محض اینکه رعایت پروتکلهای بهداشتی کاهش پیدا کرد شاهد افزایش موارد ابتلا و مرگ و میر بودیم امروز اگر از فاز بازگشت به مدیریت بیماری صحبت میکنیم راهکار آن رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی و مراعات نکات بهداشت فردی و عمومی و در رأس آن استفاده از ماسک است. با همین انگیزه پویش ملی استفاده همگانی از ماسک را با هشتگ «من ماسک میزنم» در هفته اول تیرماه طراحی کردیم و از 7 تیر کلید خورد که البته این موضوع تأکید مقام معظم رهبری را هم در پی داشت که یک هفته بعد از این پویش شاهد اجباری شدن ماسک از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا بودیم.
جهانپور تأکید میکند که با مشارکت شهروندان ظرف دو هفته آینده شاهد کاهش نسبی در آمار ابتلا و در 4 هفته آینده کاهش چشمگیری در موارد مرگ و میر خواهیم بود. استمرار و تداوم فاز مدیریت بیماری منوط به رعایت نکات بهداشتی، نظارت بر اجرای پروتکلهای بهداشتی و اعمال برخی محدودیتها است با ادامه این وضعیت 14 روز دیگر وضعیت آرامی را شاهد خواهیم بود.
تأثیر برگزاری مراسم عروسی و عزا در افزایش آمار فوتیهای کرونا
معاون فنی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت نیز در تحلیل چرایی افزایش آمار فوتیهای کرونا به «ایران» میگوید: ما از سه هفته گذشته پیشبینی میکردیم آمار فوتیها و ابتلا با شدت بیشتری افزایش پیدا کند با این حال قطعاً تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر بازگشت برخی محدودیتها و استفاده اجباری از ماسک نتیجه خواهد داد.
دکتر شهنام عرشی درباره اینکه چه اقداماتی باعث شد تا روزهای اوج اپیدمی کرونا آمار فوتیها کمتر از هفتههای گذشته باشد میگوید: آن زمان همه جا باز نبود، هر روز یک دستورالعمل از سوی دولت ابلاغ میشد. تمام فعالیتهای اقتصادی و اداری، مدارس و دانشگاهها و مسافرتها متوقف شده بود و اگر کسی هم پروتکلها را در کوچه و خیابان رعایت نمیکرد آنقدر معابر شلوغ نبود که آسیب ویروس جدی باشد. نکته دوم اینکه، آن زمان ویروس تنها در تعداد محدودی از استانها شروع شده بود و هنوز در تمام کشور گسترش پیدا نکرده بود بنابراین جمعیت کمتری در مواجهه با ویروس بودند.
او با بیان اینکه تحلیل این الگوها نیاز به بررسیهای تخصصیتری دارد، میافزاید: اینها بخشی از تحلیل چرایی افزایش آمار فوتی است برای مثال معاون تحقیقات وزارت بهداشت در این باره اعلام کرده که ویروس کرونا تغییر ژنی داشته و قدرت بیماری زایی ویروس بالا رفته است بنابراین عوامل متعددی در افزایش آمار مرگ و میر دخالت دارد و هیچ اظهار نظری در تناقض با دیگری نیست.
او میگوید: وقتی تعداد مواجهه با ویروس بالا میرود به دنبال آن تعداد موارد بیماری نیز زیاد میشود بنابراین باید منتظر بود که آمار فوتی بیشتر شود. لذا اینکه روزهای اول شیوع کرونا را با الان مقایسه کنیم و بگوییم آن موقع کم بود اما الان چرا زیاد شده درست نیست چرا که کشور روسیه هم قبلاً آلوده نبود ولی الان آمار مبتلایانش زیاد شده است. به گفته دکتر عرشی، یکی از مصادیق افزایش آمار فوتیهای کرونا در ایران برگزاری مراسم عروسی و عزا است برای مثال در یکی از شهرستانهای استانهای شمالی در یک ماه 70 مراسم عروسی و عزا برگزار شده است طبیعی است باید منتظر افزایش مبتلایان و فوتیها در 3 تا 4 هفته بعد باشیم.
او با اشاره به اینکه اغلب اتفاقاتی را که این روزها در رابطه با ویروس کرونا شاهد هستیم باید در رفتار شهروندان جست و جو کرد، میگوید: ستاد ملی مقابله با کرونا برخی اصناف و فعالیتها را تعطیل و ماسک را اجباری کرده اینها اقداماتی است که دولت انجام داده اما آن بخش که مربوط به خود مردم است از جمله ماسک زدن، حفظ فاصلهگذاری فیزیکی و پرهیز از تردد در مکانهای شلوغ که جزو اولویت اول پیشگیری است باید محکم و سخت از سوی خود مردم جدی گرفته شود.
برش
عمدهترین علت مرگ بیماران کرونایی
جهانپور در پاسخ به این سؤال که عمدهترین علت مرگ بیماران کرونایی ناشی از چه عواملی بوده است؟ میگوید: نزدیک به ۱۳درصد افرادی که به علت ابتلا به کرونا جان باختند هیچ نوع بیماری زمینهای نداشتند. همچنین در اپیدمی کرونا تحقیقات نشان میداد که در بین افراد زیر ۵۰ سال عمدهترین علت مرگ بر اثر کرونا، چاقی است. او با بیان اینکه بیشترین علت مرگ در بیماران کرونایی، گرفتاری ریه است، میافزاید: بهنظر میرسد که علائم بیماری نسبت به اوایل اپیدمی تغییر کرده بخصوص اینکه افراد معمولاً با علائم ناشایع مراجعه میکنند و پس از اسکن ریه، درگیری ریوی هم مشاهده میشود و متأسفانه هنوز عامل نخست مرگ بیماران کرونایی نارساییهای تنفسی است. بهگفته او، عمده مبتلایان کرونا که به درجات شدید کووید۱۹ مبتلا شدهاند، دارای بیماریهای زمینهای از جمله بیماری قلبی- عروقی، بیماری ریوی، دیابت کنترل نشده، اختلالات غده تیروئید و از جمله کمکاری تیروئید، سرطان، دریافتکننده عضو پیوندی یا نقص ایمنی بودهاند و البته درصد بالایی از فوتشدگان کرونا، از مبتلایان بیماریهای زمینهای بوده یا سن بالای ۶۵ داشتهاند. در مورد جوانان نیز چاقی و اضافه وزن در فوت بیماران کرونایی گزارش شده است. بر اساس آخرین گزارش کمیته اپیدمیولوژیک وزارت بهداشت؛ میانگین سنی فوتشدگان ناشی از کرونا ۶۶.۸ سال و ۷۳.۵ درصد فوت شدگان سن بالای ۶۰ سال داشتهاند. ۵۸.۳ درصد فوت شدگان در بین مردان و ۴۱.۷ درصد نیز در میان زنان مبتلا بوده است. همچنین ۳۶.۳ درصد فوت شدگان حداقل یک بیماری زمینهای داشتهاند.
گفتوگوی 40 دقیقهای روحانی - پوتین
- رئیس جمهور روسیه : بر اجرا و حفظ برجام اصرار داریم
- قدردانی روحانی از روسیه بابت حمایت از برجام
- رئیس جمهور روسیه در تماس تلفنی با صدراعظم آلمان نیز خواستار تلاش بیشتر برای حفظ برجام شد
گروه سیاسی/ رئیس جمهوری روسیه یک بار دیگر سیاست دولت خود را حمایت از برجام و اصرار برای اجرا و حفظ آن خواند. ولادیمیر پوتین این موضع را در گفتوگوی تلفنی با رئیس جمهوری کشورمان اعلام کرد. گفتوگوی تلفنی که گفته شده حدود 40 دقیقه بهطول انجامیده است. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی پنجشنبه در گفتوگوی تلفنی با همتای روسی خود با قدردانی از مواضع روسیه در حمایت از برجام و مقابله با سیاستهای یکجانبهگرایانه امریکا، بر توسعه و تعمیق روابط تهران- مسکو در همه زمینهها تأکید کرد. وی توسعه همکاریهای دوجانبه و متوازن با مسکو را در تمامی سطوح سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی مورد تأکید قرار داد و از رایزنیها و مذاکرات مسئولان دو کشور برای اجرایی و عملیاتی شدن توافقها ابراز خرسندی کرد.
روحانی در ادامه این گفتوگو با اشاره به برگزاری نشست مجازی سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با هدف برقراری صلح و ثبات و آرامش در سوریه، بر ضرورت ادامه همکاریهای سه کشور در روند آستانه برای تحقق این هدف بویژه در زمینه مسائل انسانی تأکید کرد. رئیسجمهوری همچنین با اشاره به اهمیت حفظ و اجرای کامل برجام بهعنوان یک تعهد بینالمللی برای طرفین امضاکننده آن، بر مقابله با یکجانبهگرایی و اقدامات و تلاشهای اخیر امریکا برای مقابله با پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران تأکید کرد.روحانی همچنین با اشاره به وضعیت شیوع بیماری کرونا در ایران و دیگر کشورهای جهان و اوجگیری دوباره این ویروس طی یک ماه گذشته، بر ضرورت همکاری دو کشور و تبادل تجربیات در مقابله با این بیماری تأکید کرد.رئیس جمهوری روسیه نیز در این گفتوگو در تشریح مواضع این کشور در خصوص برجام گفت: همچون پنج سال گذشته از این سند بینالمللی حمایت میکنیم و بر اجرا و حفظ آن اصرار داریم. ولادیمیر پوتین همچنین توسعه روابط با ایران در همه زمینهها را مورد تأکید قرار داد و افزود: از همکاری با ایران در زمینه مقابله با بیماری کرونا و تبادل تجربیات استقبال میکنیم. رئیسجمهوری روسیه همچنین در این گفتوگو بر تداوم حمایتهای این کشور از مواضع ایران در مجامع بینالمللی تأکید کرد.
اعمال فشارهای امریکا بیفایده است
پوتین همچنین روز چهارشنبه در گفتوگوی تلفنی خود با صدر اعظم آلمان بر بیفایده بودن فشار تحریمی بر ایران که محور سیاست خارجی امریکا را تشکیل میدهد، تأکید کرد. در گزارش کاخ کرملین از این گفتوگو آمده است: رئیسجمهوری روسیه در بخش مربوط به وضعیت پیرامون ایران به بیفایده بودن فشار تحریمی بر تهران و نیاز به تلاشهای بیشتر برای حفظ برنامه جامع اقدام مشترک در مورد برنامه هستهای ایران (برجام) که با قطعنامه 2231 شورای امنیت تأیید شده است، اشاره کرد.
امریکا در ماه مه سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد که نقض کامل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت محسوب میشود .این تخطی و نقض آشکار قطعنامه، باعث شکلگیری تنش پیرامون برنامه هستهای ایران شده است. اکنون هم امریکا با اجرای سیاست فشار حداکثری بر ایران، تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و بازگرداندن ساختار تحریمهای گذشته علیه تهران، همچنان برجام را تهدید میکند و در مسیر تخریب این توافق بینالمللی حرکت میکند.وزارت امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد که «سرگئی لاوروف» رئیس دستگاه دیپلماسی این کشور، روز چهارشنبه در مسکو، در مذاکراتی با رؤسای نمایندگیهای دیپلماتیک کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سرپرست دفتر نمایندگی رسمی اتحادیه اروپا در روسیه، چشمانداز توسعه روابط روسیه و اتحادیه اروپا، غلبه بر عواقب همهگیری ویروس کرونا، روند اوضاع در لیبی، ونزوئلا و همچنین وضعیت پیرامون توافق هستهای با ایران را مورد بحث و بررسی قرار داد.
از سوی دیگر میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی واقع در وین روز پنجشنبه در توئیتی در خصوص لزوم حفظ توافق هستهای نوشت: «ما باید اینکار را انجام دهیم. مخالفان توافق هستهای با ایران از بقای این توافق میپرسند. علیرغمتمام مشکلات پاسخ این سؤالات «آری» است به این شرط که طرفین برجام (چین، فرانسه، آلمان، ایران، روسیه و انگلیس) در تلاش خود برای حفظ توافق متحد باشند. اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده نیز نقشی حیاتی دارد.
روحانی در ادامه این گفتوگو با اشاره به برگزاری نشست مجازی سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با هدف برقراری صلح و ثبات و آرامش در سوریه، بر ضرورت ادامه همکاریهای سه کشور در روند آستانه برای تحقق این هدف بویژه در زمینه مسائل انسانی تأکید کرد. رئیسجمهوری همچنین با اشاره به اهمیت حفظ و اجرای کامل برجام بهعنوان یک تعهد بینالمللی برای طرفین امضاکننده آن، بر مقابله با یکجانبهگرایی و اقدامات و تلاشهای اخیر امریکا برای مقابله با پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران تأکید کرد.روحانی همچنین با اشاره به وضعیت شیوع بیماری کرونا در ایران و دیگر کشورهای جهان و اوجگیری دوباره این ویروس طی یک ماه گذشته، بر ضرورت همکاری دو کشور و تبادل تجربیات در مقابله با این بیماری تأکید کرد.رئیس جمهوری روسیه نیز در این گفتوگو در تشریح مواضع این کشور در خصوص برجام گفت: همچون پنج سال گذشته از این سند بینالمللی حمایت میکنیم و بر اجرا و حفظ آن اصرار داریم. ولادیمیر پوتین همچنین توسعه روابط با ایران در همه زمینهها را مورد تأکید قرار داد و افزود: از همکاری با ایران در زمینه مقابله با بیماری کرونا و تبادل تجربیات استقبال میکنیم. رئیسجمهوری روسیه همچنین در این گفتوگو بر تداوم حمایتهای این کشور از مواضع ایران در مجامع بینالمللی تأکید کرد.
اعمال فشارهای امریکا بیفایده است
پوتین همچنین روز چهارشنبه در گفتوگوی تلفنی خود با صدر اعظم آلمان بر بیفایده بودن فشار تحریمی بر ایران که محور سیاست خارجی امریکا را تشکیل میدهد، تأکید کرد. در گزارش کاخ کرملین از این گفتوگو آمده است: رئیسجمهوری روسیه در بخش مربوط به وضعیت پیرامون ایران به بیفایده بودن فشار تحریمی بر تهران و نیاز به تلاشهای بیشتر برای حفظ برنامه جامع اقدام مشترک در مورد برنامه هستهای ایران (برجام) که با قطعنامه 2231 شورای امنیت تأیید شده است، اشاره کرد.
امریکا در ماه مه سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد که نقض کامل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت محسوب میشود .این تخطی و نقض آشکار قطعنامه، باعث شکلگیری تنش پیرامون برنامه هستهای ایران شده است. اکنون هم امریکا با اجرای سیاست فشار حداکثری بر ایران، تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و بازگرداندن ساختار تحریمهای گذشته علیه تهران، همچنان برجام را تهدید میکند و در مسیر تخریب این توافق بینالمللی حرکت میکند.وزارت امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد که «سرگئی لاوروف» رئیس دستگاه دیپلماسی این کشور، روز چهارشنبه در مسکو، در مذاکراتی با رؤسای نمایندگیهای دیپلماتیک کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سرپرست دفتر نمایندگی رسمی اتحادیه اروپا در روسیه، چشمانداز توسعه روابط روسیه و اتحادیه اروپا، غلبه بر عواقب همهگیری ویروس کرونا، روند اوضاع در لیبی، ونزوئلا و همچنین وضعیت پیرامون توافق هستهای با ایران را مورد بحث و بررسی قرار داد.
از سوی دیگر میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی واقع در وین روز پنجشنبه در توئیتی در خصوص لزوم حفظ توافق هستهای نوشت: «ما باید اینکار را انجام دهیم. مخالفان توافق هستهای با ایران از بقای این توافق میپرسند. علیرغمتمام مشکلات پاسخ این سؤالات «آری» است به این شرط که طرفین برجام (چین، فرانسه، آلمان، ایران، روسیه و انگلیس) در تلاش خود برای حفظ توافق متحد باشند. اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده نیز نقشی حیاتی دارد.
امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات در گفت و گو با «ایران» تشریح کرد
در نظام حکمرانی باید هم اختیار باشد و هم مسئولیت
کرونا کارآمدی شبکه های اجتماعی را اثبات کرد
مرتضی گلپور
خبرنگار
فناوری و شبکههای اجتماعی از جمله حوزههایی بودند که شیوع بیماری کرونا گویا به نفع آنها شد. شرایط جدید اقتضائات خود را بر جامعه و سیستم حکمرانی تحمیل کرد و این فرصتی بود برای حوزه فناوری و شبکههای اجتماعی که هم قابلیت و اهمیت خود را به رخ بکشند و هم در وانفسای ترس و نگرانیهای کرونایی به مدد مردم و مسئولان بشتابند. دکتر امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات در گفتوگوی مفصل خود با «ایران» به این مهم پرداخته که چگونه نگاههای بسته و محدود نسبت به کارآمدی حوزه فناوری حالا تغییر کرده و خدمات شبکههای اجتماعی و مجازی در زندگی شهروندان جای خود را باز کرده است. او البته به موانع و چالشهای فناوریهای نوین هم اشاره دارد از جمله اینکه تصمیم سازیهای مرتبط با این حوزه عمدتاً به دست همان بازیگران سنتی است که چه بسا در قامت رقیب ظاهر شوند.ناظمی دانشآموخته سیاستگذاری فناوری در مقطع دکتری و مدیریت فناوری در کارشناسی ارشد و مهندسی مکانیک در کارشناسی است.
گفته میشود اگر ساخت سیاسی تحت فشار باشد، تصمیمات درست میگیرد. در دوره شیوع کرونا در حوزه فناوریارتباطات تصمیماتی گرفته شد و شبکههای اجتماعی تثبیت شدند. هرچند اخیراً در مجلس شنیدیم که برخی خواستار بستن اینستاگرام بودند. ارزیابی شما از چنین رفت و برگشتهایی در حوزه تصمیمگیری چیست؟
ما معمولاً هنگام مواجهه با پدیدههای جدید، بخشی از پیامدهای آن را میپذیریم و درعین حال دوست نداریم بخش دیگر را بپذیریم. این رویکرد شبیه همان خیالپردازی دون کیشوت است. دون کیشوت میخواست بخشی از دنیا را بپذیرد و بخشی دیگر را نپذیرد. نگاه ما در حوزه فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی هم این گونه است. از یک سو دوست داریم از منافع آن استفاده کنیم، مثلاً وقتی با کرونا مواجه میشویم، میخواهیم فناوری ارتباطات در حوزه آموزش به ما کمک کند، درعین حال دوست نداریم برخی از پیامدهای احتمالی آن را بپذیریم، پیامدهایی مانند آزادانه بودن رابطه مردم و مسئولان در شبکههای اجتماعی یا دسترسیهای بازتر مردم. این برخورد دوگانه باعث میشود گاه به تصمیمهایی روی بیاوریم که چندان عقلایی نیست، درحالی که این پدیدهها با هم ترکیب و عجین شدهاند.
این یک تحلیل نظری است. در حوزه حاکمیتی، از آبان ماه به این سو شبکههای اجتماعی تثبیت و پذیرفته شدهاند؟
دوباره با همین مسأله مواجه هستیم. به این معنی که در دوره کرونا، فناوری ارتباطات و شبکههای اجتماعی کمکهای مشخصی داشتند تا جایی که بسیاری از آدمها فکر کردند اگر چند سال پیش با کرونا مواجه شده بودیم و دسترسیهای امروز را نداشتیم، چگونه میخواستیم با کرونا مقابله کنیم؟ اما در همین حال، برخی فکر میکنند شاید اکسیری هم وجود دارد تا بتوان تکه بد فناوری اطلاعات را کنار گذاشت. این همان خیالپردازی یا رفتار دون کیشوتی است. این رویکرد در حوزه عملیاتی به این معنی است که از یک سو این تمایل وجود دارد از شبکههای اجتماعی برای آموزش استفاده شود، اما همچنان انتظار داریم اگر افراد فایل عکسی را بارگذاری میکنند، 100 درصد عکسها مطلوب ما باشد. درحالی که نمیتوانید هر دو را باهم داشته باشید. درست مانند اینکه بگویید میخواهم فرزند داشته باشم، اما نمی خواهم بیماری فرزندم را تحمل کنم و فقط دوست دارم شادی او را ببینم. این جنگیدن با واقعیت است.
در توئیتر نوشتید «شبکههای اجتماعی آیینه واقعیتهای اجتماعی ما هستند.» درحالی که عموماً این شبکهها را شبکههای مجازی توصیف میکنیم، گویی دنیای اجتماعی ما متفاوت از آن چیزی است که در شبکههای اجتماعی در حال وقوع است.
مسأله این است که ما به کدام تئوری چه وزنی میدهیم. از یک منظر، میتوانیم شبکههای اجتماعی را آیینهای از جامعه بدانیم؛ اتفاقاتی میافتد یا آدمها نظرات خود را در این شبکهها منعکس میکنند. از دید برخی دیگر از تئوریها، از طریق انتشار برخی اخبار یا بازنمایی واقعیت، میتوانیم واقعیتی را خلق کنیم. «فرا واقعیت» واژهای است که میتواند بیانگر این نوع نگاه باشد. گاهی ممکن است ما به یک نگاه یا واژه بیش از اندازه وزن بدهیم، یعنی فکر کنیم میشود همه واقعیت را در فضای مجازی خلق کرد و بعد انتظار داشته باشیم همه همان کار را انجام دهند، مثل زمانی که این توهم را داشته باشیم تلویزیون میتواند کل واقعیات را شکل بدهد یا دولت میتواند با مداخلهای که بر واردات و صادرات دارد، کل بازار را مدیریت کند. این رویکرد، وزن بیش از اندازه دادن است و درباره شبکههای اجتماعی، وزن بیش از اندازه دادن هم خطرناک است. یکی از مهم ترین چالشهای کسانی که مخالف فضای مجازی هستند، این است که وزن بسیار زیادی به فضای مجازی میدهند و فکر میکنند با یک خبر در فضای مجازی میتوانند عالم واقعیت را کنترل کنند که این رویکرد هم خطرناک است. بنابراین اگر میگویم شبکههای اجتماعی آیینه واقعیت جامعه هستند، شاید میخواهم نگاهی که فکر میکند با فضای مجازی میتواند کل واقعیت را شکل بدهد، تعدیل کنم.
حاکمیت ما چه نگاهی به شبکههای اجتماعی دارد و وزن کدام نگاه سنگینتر است؟
در مثل که مناقشه نیست، چون من همیشه در این زمینه مثالی میزنم. آن مثال هم این است که اگر روز اول ورود خودرو به ایران، تنظیم گری بازار خودرو را به بازیگران سابق آن حوزه میدادیم، قاعدتاً باید تنظیمگری به گاریچیها سپرده میشد و اگر از ابتدای ورودخودرو، تنظیم گری را به گاریچیها سپرده بودیم، احتمالاً هنوز هم سوار گاری میشدیم. وقتی یک امر یا فناوری نو میآید، پرسش مهم در حوزه سیاستگذاری و حکمرانی این است که چه بازیگری متولی توسعه این بخش جدید باشد یا چه بازیگری نقش وکیل مدافع آن فناوری در نظام حکمرانی را به عهده بگیرد؟ در کشور ما بسیاری از اوقات تنظیم گری این حوزههای نو را به بازیگر سنتی همان بخش سپردیم. به عنوان مثال ویدئو آمده یا امروز با
آی.پی.تی.وی (IPTV) مواجه هستیم، پاسخ نظام حکمرانی ما این است که صداوسیما به عنوان بازیگر سابق این حوزه بوده تنظیمگری را انجام دهد. از این رویکرد نمی توانیم انتظار داشته باشیم توسعهای اتفاق بیفتد، زیرا هر توسعهای در خودرو به معنای از بین رفتن قدرت گاریچیها است و گاری چی میداند که در این رقابت بازنده است. اما ما همین کار را در حوزه صوت و تصویر انجام میدهیم. به این معنی اگر حوزه صوت و تصویر نو میآید، تنظیم گری این بخش را به صدا و سیما میدهیم، یعنی به همان رقیب این حوزه یا همان بازیگر سنتی که از بازیگر نو آزار میبیند. این فرآیند در سایر بازارها هم است. به عنوان مثال اگر تنظیم گری استارتاپهای حوزه بهداشت و درمان را به همان بازیگر سنتی یعنی حوزه بهداشت و درمان واگذار کنیم، مانند این است که در همان لحظه صفر، حکم قتل آن فناوری را امضا میکنیم، زیرا تصمیمگیری در این حوزه را به همان بازیگر سنتی واگذار کردیم که توان رقابت ندارد و حاضر است با تمام قدرت جلوی این حوزه بایستد تا توسعه اتفاق نیفتد. زیرا توسعه این حوزه به معنای از بین رفتن جایگاه آن بازیگر سابق است.
بنابراین، میتوان گفت بسیاری از موانعی که در مسیر توسعه فناوریهای نو وجود دارد، ناشی از سیاست یا مانع ایدئولوژیک نیست، بلکه ناشی از علت های اقتصاد سیاسی است؟
فهم من هم با شما مشترک است که اقتصاد سیاسی وزن بیشتری دارد. در حوزه بانکداری، در همه دنیا این مسأله مطرح بود که وقتی حوزههای جدید مالی ایجاد میشوند، بازیگران جدید مالی، شرکتهای موبایلی باشند یا شرکتهای استارتاپی یا بانکها؟ اگر ما وزن را به بانکها بدهیم، به این معنی است که حد و مرزی برای توسعه فناوری تعریف کردیم. یعنی به دست خودمان موانع توسعه فناوری در آن حوزه را افزایش میدهیم. براساس این رویکردها معتقدم ما به تغییر نگاه در نظام حکمرانی نیاز داریم. اگر میخواهیم شاهد توسعه فناوری اطلاعات باشیم، نباید 100درصد تصمیم گیریهای یک حوزه نوین را به بازیگر سنتی واگذار کنیم، بلکه باید ترکیبی از بازیگران جدید و قدیم باهم بنشینند تا قدرت چانه زنی داشته باشند تا به این ترتیب بخشی از نظام حکمرانی نقش وکیل مدافع حوزه تازه آمده را به عهده بگیرد. به عنوان مثال اگر من مسئول حوزه فناوری اطلاعات هستم، باید بسیاری از جاها وکیل مدافع فعالان و وکیل مدافع توسعه فناوری اطلاعات در این حوزه قدیمی باشم. نباید این نقش را از بین ببریم، درحالی که در نظام حکمرانی چنین نقشی تعریف نشده است. شاید من یا دیگری، از لحاظ شخصی چنین نقشی را برای خود تعریف کند و بگوید در هر جلسهای، حتماً یادآوری میکنم که من اینجا نقش وکیل مدافع یک حوزه را به عهده دارم. اما این الزام نیست و در نظام حکمرانی ما پیش بینی شده نیست. به همین دلیل خیلی جاها ممکن است نه حق رأی داشته باشید و نه به آن شورای تصمیمگیر دعوت شوید و نه حتی نقش مهمی در بازیگری آن حوزه داشته باشید. بنابراین در بسیاری از موارد به ویژه در حوزههای نو، تأثیرگذاریها یا وکیل مدافع بودنها با جنگجوییهای شخصی اتفاق میافتد، درحالی که باید به یک فرآیند حکمرانی تبدیل شود.
این طور به نظر میرسد که حوزههای مقاوم برابر فناوریهای نو، اغلب اقتصاد سیاسی مدنظر خود و آنچه واقعیت سود و زیان ماجرا است، پشت لعابهایی از جنس آرمانها و ارزشها مطرح میکنند.
بازیگر اقتصاد سیاسی تیزهوش است و میداند که روی چه موضوعاتی دست بگذارد تا نظام حکمرانی بتواند به او مجوزهای بیشتری بدهد. او نمی گوید مشکلم این است که اقتصاد من آسیب میبیند، چون در این صورت نظام حکمرانی خواهد گفت «برو اقتصاد خودت را درست کن»، او نمیگوید «اگر آی.پی.تی.ویها یا فین تکها راه بیفتند، قدرت من کم میشود» چون در این صورت نظام حکمرانی به او خواهد گفت «برو قدرت خود را زیاد کن» این بازیگر اقتصاد سیاسی به جای این رویکرد، روی مسائل ایدئولوژیک دست میگذارد و مدعی میشود که با این فناوری نو، اساس ارزشها زیر سؤال میرود، یا اگر این تکنولوژی تازه بیاید، امکان نظارت بر بازار مالی و بانکی وجود نخواهد داشت یا دیگر نمی تواند قمار را کنترل کند. بنابراین روی ویژگیها یا مؤلفههایی دست میگذارد که برای نظام حکمرانی قابل چشمپوشی نیست و نظام حکمرانی هم در این عرصهها حاضر است به او چک سفید امضا بدهد. اما در همین شرایط، ممکن است برآورد من، شما یا برخی از افراد این باشد که پشت این استدلال، صرفاً یک بازی اقتصادی-سیاسی یا یک بازی اقتصاد سیاسی است.
به نظر میرسد از آبان ماه که اینترنت به صورت سراسری قطع شد تا اسفندماه که کرونا شیوع یافت، وزن اجتماعی و سیاسی و قدرت چانه زنی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در نظام حکمرانی افزایش یافته باشد.
وقتی در یک فضای اقتصاد سیاسی قرار داریم که مدام توسعه فناوری اطلاعات را محکوم میکنند، هنگامی که به این فناوری احتیاج هست، میتواند بازیگری کند. بسیاری از اتفاقات دوره کرونا میتوانست پیش از آن هم بیفتد، اما اجازه داده نمیشد. به عنوان مثال احراز هویت الکترونیکی میتوانست پیش از کرونا هم انجام شود، اما سیستم اداری نمی خواست آن را قبول کند، زیرا اگر احراز هویت قبول میشد، یکی از سدهای بزرگ از سر راه توسعه فناوری اطلاعات برداشته میشد. یکی از اتفاقات خوب، شاید نوع مکاتبات و نوع اطلاعرسانی با مردم بود که به ناچار میبایست از طریق فضای مجازی بیفتد. یا در حیطه آموزش، برخی از وزارتخانهها مانند وزارت آموزش و پرورش با فناوری اطلاعات آشتی نبودند، کما اینکه حتی امروز هم به صورت قانونی استفاده از ابزارهای الکترونیکی در مدارس ممنوع است. یعنی باوجود تجربه اخیر، هنوز قانون تغییر نکرده و از لحاظ قانونی فروش سیمکارت به کودکان ممنوع است، هرچند آموزش و پرورش در دوره کرونا مجبور به عقب نشینی شده و فضای مجازی را به رسمیت شناخته است، درحالی که یک سال پیش فضای مجازی را به رسمیت نمی شناخت. بارها با مسئولان این حوزه صحبت شد که چه قبول داشته باشید و چه نه، امروز بچهها از ابزارهای مختلف استفاده میکنند و اگر در این فضا حضور نداشته باشید، فقط فضا را برای استفاده نامناسب تر مهیا میکنید، درصورتی که با حضور شما یا تولیدکننده محتوا در فضای مجازی، میتوانید امکان رشد بیشتری برای کودک فراهم کنید. اما کرونا شاید این حوزه را مجبور کرد تا عینک نادیدهانگاری یا کوری خودخواسته را کنار بزند و با واقعیت رو بهرو شود.
یک مورد دیگر دورکاری است که پس از شیوع کرونا پذیرفته شد و البته بعد از برداشتن محدودیتها، بار دیگر دورکاری لغو شد. من در نامه ای خدمت معاون اول رئیس جمهوری درخواست کردم دورکاری ادامه داشته باشد تا سازمانها همچنان آمادگی خود را حفظ کنند. زیرا پذیرش دورکاری به معنای پذیرش ورود به دنیای جدیدی است که باید برای آن آماده باشیم. حداقل تا امروز این مسأله مورد پذیرش قرار نگرفته است، اما امروز میبینیم که موج دوم کرونا دارد میآید و شاید افسوس بخوریم که چرا آن موقع نپذیرفتیم همچنان 20درصد از توان دورکاری برای سازمانهای دولتی محفوظ باشد. منظورازاین حرفها این است که شاید به واسطه کرونا نظام حکمرانی مجبور شد برخی از مؤلفههایی که همیشه آنها را رد میکرد قبول کند. فهم من این است که در اتفاقات سخت میتوانیم دنبال مؤلفههایی برای توسعه بگردیم. آن مؤلفهها در اختیار ما قرار داده میشود و اگر بتوانیم در فرصت مناسب از این مؤلفه استفاده و اثبات کنیم که این مؤلفه توسعه گرا است و میتواند کمک بیشتری بکند، میتوانیم امید بیشتری به توسعه در بلندمدت داشته باشیم.
یک اتفاق قابل بررسی، تجربه حکمرانی ما در دوره کرونا است. در ستاد ملی مبارزه با کرونا شاهد حضور همه طیفها از روحانیت و نیروهای مسلح دور یک میز بودیم. همچنین حکمرانی این بار توانست با سرعت بیشتری تصمیم بگیرد.
من از واژه تصمیم سخت استفاده میکنم. تصمیمهای سخت چند ویژگی دارند، یکی اینکه هزینههای این نوع تصمیمها زیاد است. ویژگی دوم تصمیم سخت، بلندمدت بودن است، یعنی از یک منفعت کوتاه مدت که بسیاری مواقع از آن به لختی یاد میکنیم، میگذرد. ویژگی دیگر و جدی تصمیم سخت، این است که با هر تصمیم، نقش بازیگران هم عوض میشود، یعنی وقتی تصمیم سختی میگیرید، دینامیسم قدرت دیگر مانند گذشته نیست، ممکن است قدرت یک بازیگر نسبت به قبل بیشتر و قدرت یک بازیگر دیگر کمتر شود. به همین دلیل ممکن است بازیگران در اتخاذ این تصمیمهای سخت احتیاط داشته باشند، به ویژه بازیگرانی که احتمال میدهند قدرت آنان کاهش یابد، سعی میکنند از تحقق چنین تصمیمی جلوگیری کنند. باوجود همه اینها، همواره تصمیمات سخت بسیاری روی میز سیاستگذار وجود دارد. ما برای برخی از تصمیمات سخت، سالها است که فکر کرده ایم، حرف زده شد و سالها است که بذر آن تصمیم در ذهن تصمیم گیران کاشته شده است. در چنین حالتی، وقتی تصمیم سخت اتخاذ میکنید، چون قبلاً درباره آن فکر کردید، شاید راحت تر مسیر خود را طی کنید. البته مخالفان شما هم درباره آن فکر کردند و موانع پیش روی چنین تصمیمی جدیتر است. اما تصمیماتی هم هستند که ما پیشتر درباره آن فکر نکردیم، کما اینکه پیش از این الزاماً به یک بیماری فراگیر جهانی فکر نکرده بودیم و به همین دلیل تصمیم سخت ناگهان روی میز سیاستگذار قرار میگیرد. در اینجا میخواهم از یک استعاره استفاده کنم. در چنین موقعیتی، بازیگر توسعه را به این تشبیه میکنم که در کمین نشسته است، سالهاست که آماده است، اسباب خود را دارد و میداند که برای توسعه چه کاری باید انجام داد. حالا که فرصت به وجود آمده، میتواند آنچه را در فکر او بوده سریع تر روی میز قرار دهد. یک دلیل اینکه شاید در دوران کرونا این موضوع رشد پیدا کرد، این بود که این موضوعات از قبل برای بازیگران حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات مشخص شده بود، یعنی از قبل میدانست که مشکلات و گلوگاهها کجا است، میدانست گلوگاه اصلی در احراز هویت یا پرداختهای جدید است. وقتی این آگاهی پیشینی باشد، هنگامی که فرصت مناسب پیش میآید، میتوانید واکنش سریعی داشته باشید. اما اگر این آگاهی نباشد، واکنش به این فرصت جدید ساده نیست.
شما چنین سرعت عملی را برای کلیت نظام حکمرانی در دوره کرونا قائل هستید؟
نظام حکمرانی ما چند چالش بزرگ دارد. نخستین چالش نبود تناسب میان اختیار و مسئولیت است. به عبارت دیگر، تصمیمگیریهای اصلی حوزه شما الزاماً در اختیار تان نیست؛ معمولاً تصمیمگیری به شوراهایی از افراد و سازمانها سپرده شده که در آن شوراها معمولاً دوگانههایی شکل میگیرد و این دوگانهها در بزنگاههایی میتوانند تصمیمها را به یک سمت سوق بدهند. این، واقعیت تصمیمگیری در ایران است. چالش این نوع تصمیمگیری که من اسم آن را تصمیمگیری شورایی میگذارم، این است که اولاً کسی مسئولیت تصمیم را به عهده نمی گیرد، زیرا تصمیم در فرآیندی اتخاذ میشود که اگر شما برگردید و بپرسید این تصمیم را دقیقاً چه کسی گرفته است؟ اساساً رد و مسیر آن گم میشود، زیرا به یک شورایی میرسید که در آن فلان تعداد حضور داشتند، آرای آنان شفاف نیست و ثبت هم نشده است، بنابراین در نهایت شما تنها خواهید دانست از این شورا چنین تصمیمی بیرون آمده است، اما نخواهید دانست که چه کسی و چگونه تصمیم گرفته و چه کسانی مخالف یا موافق بودند. این ویژگی نظام حکمرانی ما سازوکار مسئولیتپذیری را رفع میکند. این چالش پیامدهای دیگری به همراه دارد از جمله اینکه سازمان یا نهادی که فکر میکنیم متولی یک مسأله خاص است هیچ وقت نمی تواند مطمئن باشد بتواند سیاستهای تدوین شده را پیش ببرد، زیرا وزن لابی و وزن شبکههایی که آن فرد در اختیار دارد و دسترسی آن فرد به شبکههای قدرت، بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده است. به عبارت دیگر، اگر فرد، شبکه ارتباطی و لابی قدرتمندتری داشته باشد راحت تر میتواند تصمیمهای مد نظر خود را از دل این شوراهای مختلف بیرون بکشد. این شوراها در همه سطوح وجود دارند. در نظام حکمرانی ما تعداد شوراهای عالی، تعداد کمیسیونها و کارگروهها اعداد عجیب و غریبی است، درحالی که کشوری مانند ژاپن 4 شورای عالی دارد؛ در ایران فقط 40 شورای عالی داریم و تقریباً مابهازای هر وزارتخانه یک شورا وجود دارد که دبیرخانه آن شورا در آن وزارتخانه است. دومین ویژگی این نظام حکمرانی چیزی است که از آن با عنوان کابینههای دولایه نام میبرم، به عنوان مثال، در انگلستان، کره یا ژاپن، معمولاً یک کابینه با تعداد کمی از وزرا وجود دارد؛ در برخی از کشورها مانند انگلستان دپارتمانهایی تعریف شده است که یکی از وزرا رئیس آن است و ممکن است 4 وزیر ذیل آن دپارتمان باشند. نکته اینجاست که از این طریق هرم تصمیمگیری را افزایش داده است، یعنی تصمیمگیری از سوی تعداد محدودی از افراد که احتمالاً این تعداد محدود، نمایندگی وجه سیاسی را به عهده دارند اتخاذ میشود و در سطح پایینتر، نمایندگی وجه کارشناسی یا بوروکراتیک سیستم را به عهده دارد، اما در ایران وضع به گونه دیگری است. یک بار از دبیر وقت هیأت دولت تعداد حاضران در جلسه کابینه را پرسیدم، گفتند 37 نفر در جلسه کابینه ایران شرکت میکنند. آیا باوجود 37 نفر در یک جلسه، امکان تصمیمگیری سریع و چابک وجود دارد؟ این سؤال مطرح میشود که برخلاف کشورهایی که برشمردم، چرا در ایران این فرآیند تثبیت شد؟ فرض من این است که ما همیشه سطح اختیار یک فرد یا مدیر را به سطح بالاتر از او تفویض کردیم، به عنوان مثال اختیاری که باید به رئیس یک اداره داده میشد، به معاون مدیرکل و اختیار معاون مدیرکل را به مدیرکل دادیم. من ریشه این امر را در یک سیر تاریخی میبینم، به این معنی که نسل اول انقلابیون پس از انقلاب تلاش کردند با تشکیل شوراهای مختلف وضعیت را کنترل کنند. پس از آن با مجموعه ای از خیانتها مواجه شدند که خاطره این خیانتها در ذهن شان سنگین تمام شده است، به همین دلیل اجازه ندادند حیطه اختیارات به اندازه مسئولیتها باشد. حیطه اختیارات را محدود و به عبارتی آن را در سطوح بالاتر تعریف و تمرکز آن را بیشتر کردند، اما درعین حالی که از جنس نظری تمرکز بیشتر شده، به دلیل سپرده شدن مسئولیتها به شوراها از سطحی به سطح دیگر انتقال پیدا کرده است. بنابراین وقتی پرسیده میشود که چرا نظام حکمرانی ما چابک نیست یا تصمیم سخت گرفته نمی شود، به نوع نظام حکمرانی در ایران و تاریخ آن ربط میدهم.
پس چطور توانستیم تصمیمات سخت بگیریم؟
مجبور بودیم. اگر دورکاری را نمی پذیرفتیم، چه گزینه دیگری داشتیم؟ با وضعیتی مواجه شدیم که گزینه دیگری نداشتیم، پس ناچار شدیم آن گزینه را بپذیریم. دوباره به همان نظام شورایی اشاره میکنم، به عبارتی مانند این است که وکیل مدافعان حوزه نو قدرت بیشتری برای جلوبردن اهداف خود پیدا کردند.
طبیعتاً همین ساختار حکمرانی برای حوزه فناوری اطلاعات هم وجود دارد، یعنی تصمیمگیری در جای دیگری است، اما همه تیرها به سمت وزارت ارتباطات نشانه میرود و همه، حل مشکلات را از شما میخواهند. اصلاً شما در زمینه شبکههای اجتماعی تصمیمگیر رده چندم هستید؟
اگر از این منظر به مسأله بنگریم، تصمیمگیر رده Nام هستیم، مثلاً یکی از تصمیمگیران اصلی ،شورای عالی فضای مجازی است. شورای اجرایی فناوری اطلاعات هم هست که از بازیگران داخل دولت تشکیل شده است. این دو، فرآیندهای جاری تصمیمگیری حوزه فناوری اطلاعات هستند، غیر از این، شوراهای دیگری هم هستند که وزن شان بیشتر است، به عنوان مثال شورای عالی امنیت ملی که فراقوهای است یا شورای امنیت کشور که داخل دولت است، هر دو اینها نگاه امنیتی دارند و براساس این نگاه ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیماتی اتخاذ کنند؛ به طورکلی، وقتی از تصمیمگیری در یک حوزه حرف میزنیم، با دو دسته بازیگران مواجه هستیم، یک دسته بازیگرانی که درون آن حوزه هستند و بازیگرانی که خارج از آن حوزه هستند، اما تصمیمات شان در آن حوزه تأثیرگذار است. نکته اینجاست که من به عنوان یک فرد، عضو شورای عالی فضای مجازی نیستم و در جلسات آن هم شرکت نمی کنم. همچنین در شورای عالی فناوری اطلاعات که درون قوه مجریه است هم به لحاظ قانونی عضو نیستم، بلکه به لحاظ فردی دعوت میشویم. پس اولین نکته که شاید برای شما جالب باشد، اینکه حتی ممکن است عضو شوراهای درون حوزه ای خودتان هم نباشید.
اما این شوراها درباره مسئولیتها و برنامههای حوزه شما تصمیم میگیرند.
درباره همه اینها تصمیم میگیرند. در فلان شورا که ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیمی گرفته شود، درحالی که وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات عضو آن شورا نیست، اما طبق قوانین باید از تصمیمات این شوراها تبعیت کرد. به همین نسبت این مسأله در سایر حوزهها نیز وجود دارد، به عنوان مثال، در حوزه واردات، شورایی وجود دارد که برای واردات یا صادرات نرم افزار و سرور تصمیم میگیرد و این تصمیم به شدت روی حوزه کاری شما تأثیرگذار است؛ به طور عمومی شهروندان از این نظام تصمیمگیری مطلع نیستند، به همین دلیل با تعجب میپرسند مگر میشود درباره فلان موضوع تصمیمی گرفته شود، اما از شما نظر نخواسته باشند؟ میگوییم بله، اتفاقاً چنین چیزی هست. غیر از حوزه فناوری اطلاعات، ممکن است در حوزه های دیگر هم اتفاق بیفتد.
اگر وزارت ارتباطات تصمیمگیر نیست، چرا مثلاً برای فیلتر اینستاگرام در موضعی قرار میگیرید که بار مسئولیت بر دوش شما میافتد؟
فکر نمی کنم ما در چنین موضعی قرار میگیریم. مسأله این است که شما یا هر شهروند دیگری براساس پیش فرضهای خود این اظهارات یا موضعگیریها را میشنوید؛ درست مانند همان اتفاقی که درباره واردات موبایل افتاد. هیچ وقت و در هیچ جا گفته نشد که اختیار این تصمیم برعهده ما است، این صرفاً انتظار عمومی است. بسیاری از موارد خبررسانی ما به این صورت است که با فلان نهاد صحبت کرده و از آنان خواستهایم تصمیم خود را تغییر بدهند، اما مردم فقط بخشی از این جمله را میشنوند و فکر میکنند شما به آنان وعده انجام فلان کار را داده اید. ممکن است شما سؤال دیگری بپرسید، سؤالی که من از خودم میپرسم مبنی بر اینکه اگر هیچ کدام این مسئولیتها را ندارید، پس چرا حاضر میشوید روی این صندلی بنشینید؟ اما این یک سؤال جدی است. واقعیت این است که همه این فرآیندهایی که برشمردم، به این معنا نیست که حوزه اختیار شما صفر باشد، زیرا وقتی تصمیمگیریها شورایی است، یعنی در مواردی حق رأی دارید و میتوانید نقش وکیل مدافع حوزه خود یا وکیل مدافع صدای بخشی از شهروندان را ایفا کنید. هیچ کس نمی تواند وکیل مدافع صدای همه شهروندان باشد؛ در تصمیمگیریها در این نظام شورایی ممکن است گروههای مختلف صداهای مختلفی داشته باشند. بنابراین مهم است که شما فردی را در آن شورا داشته باشید که نقش صدای این گروه خاص را در آن نظام تصمیمگیری ایفا کند. به این ترتیب، من میتوانم در بسیاری از جلسات یا تصمیمگیریها صدای گروهی از شهروندان باشم که صدای این گروه از شهروندان در نظام تصمیمگیری یا در آن شورای تصمیمگیری کمتر شنیده میشود. به همین دلیل در بسیاری از جلسات که موضوعات حساس بررسی میشود، این جمله را تکرار میکنم که «اگر الان حرفی میزنم، به این دلیل است که میخواهم وکیل مدافع این بازیگران باشم، وکیل مدافع مثلاً گروه نوآور و شرکت استارتاپی باشم.» آیا این به این معنی است که همه این موارد در حیطه اختیارات من است؟ قطعاً خیر، اما اگر من نباشم یا خودخواسته خودم را حذف کنم، به معنای این است که به دست خودمان فرصت شنیده شدن صدای بخشی از جامعه را در حکمرانی از بین برده ایم.
در دوره کرونا در حوزه فناوری اطلاعات اتفاقات خوبی افتاد. آقای میدری، معاون وزیر رفاه برخی را برای ما تشریح کرد، مانند اینکه مسألهای به نام وثیقههای الکترونیکی مورد پذیرش قرار گرفت، درحالی که از سال 96 روی میز سیاستگذار بود و تصمیم گرفته نمیشد. چه دستاوردهای دیگری در دوره کرونا داشتیم؟
مهمترین آنها مسأله احراز هویت الکترونیکی بود. اهمیت این مسأله در این است که همه فعالیتها در حوزه قانون و دولت دربستر الکترونیک، نیازمند شناسایی افراد است، یعنی کاربری که درخواست وام دارد یا سهام خرید و فروش کند، شناسایی شود. این اتفاق خیلی مهم بود که در دو مرحله هم اتفاق افتاد؛ یکی احراز هویت غیرحضوری که میتواند مساوی باشد با امضای دیجیتال و دیگر اینکه وقتی میخواستیم با شهروندی ارتباط برقرار کنیم، ابزاری وجود نداشت که فقط منحصر به این شهروند باشد یا آنچه در انگلیسی یونیک خوانده میشود. در دوره کرونا، برای اعطای وام یک میلیون تومانی به 24 میلیون سرپرست خانوار، به همه شماره موبایلهایی که آن فرد در اختیار داشت پیامک ارسال کردیم و از او خواستیم فقط از یک شماره برای ما پیامک ارسال کند تا ما از آن به بعد آن شماره را به عنوان راه ارتباطی با آن فرد بشناسیم. به این ترتیب، اگر بعداً اتفاقی بیفتد، شماره موبایل واحدی از هر شهروند داریم که خود او اعلام کرده است از این به بعد با این شماره با من تماس بگیرید. در همین فرآیند متوجه شدیم در کشور 2 میلیون و 400 هزار سرپرست خانوار هستند که هیچ شماره موبایلی به نام خودشان ندارند. برای صدور سیمکارت رایگان به نام این افراد، ابتدا صفهایی تشکیل شد که در ادامه، به صورت رایگان و از طریق پست، سیمکارتها برای این افراد ارسال شد. به این ترتیب، امروز هر سرپرست خانوار در ایران یک شماره موبایل خاص خود دارد. از سوی دیگر، میزان ترافیک اینترنت مصرفی شهروندان حدوداً دو برابر شد و این اتفاقی نیست که یک روزه رخ دهد. میزان استفاده بسیاری از سرویسهای اینترنتی نیز به همین میزان رشد داشت که اتفاق بسیار مهمی در حوزه اقتصاد دیجیتال بود. بسیاری از کسب و کارهایی که پیش از این نسبت به آنها نگاه منفی وجود داشت، بویژه در حوزه بهداشت و آموزش، اجازه فعالیت پیدا کردند. شبکه پیام ایران که البته هنوز در پیچ و خم گرفتن مجوز آن هستیم، بزودی راه اندازی میشود. با این شبکه، هر فردی میتواند نامههای اداری خود را به هر سازمان دولتی به صورت الکترونیکی ارسال کند و در دبیرخانه آن سازمان هم ثبت میشود، همچنین نامه شرکتها به سازمانها و بالعکس هم به همین ترتیب خواهد بود. راه اندازی این شبکه نیازمند برخی مصوبات است که امیدواریم بزودی نهایی شود. در ابتدای شهریورماه اتفاق بزرگی خواهیم داشت، اینکه حدوداً 99 درصد مدارس ایران به شبکه ملی متصل یا شبکه اختصاصی مدارس متصل میشوند. غیرازاین، یک ترافیک رایگان برای هر مدرسه و هر دانشآموز تعریف شده که خدمات و سرویسهای رایگانی هم در آن هست. این اتفاق کمتر از یک ماه دیگر باید بیفتد و کرونا نیز این مسأله را تسریع کرده است. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم برگزاری کنسرتهای آنلاین مورد توجه مردم قرار گرفت. غیر از این، در این مدت همه موزههای اصلی کشور و مراکز کشور با یک بسته رایگان به اینترنت متصل شدند، ضمن اینکه بسیاری از مراکز اصلی را از طریق فیبر نوری متصل کردیم. برای اولین بار بسیاری از فیلمها، اکران خود را صرفاً و صرفاً در شبکههای ویدئوی درخواستی، وی.او.دیها یا آی.پی.تی.ویها انجام دادند که موفقیتهای خوبی ثبت شد و برخی از فیلمهای سینمایی فروشهای چند میلیاردی داشتند.
در حوزه مکاتبات اداری، دورکاری اتفاق افتاد که به نوبه خود نیازمند تصویب قانون دورکاری یا ایجاد شبکههای امن دورکاری و تعریف دسترسیهای افراد از بیرون سازمان به داخل سازمانها بود. این اتفاق مهم به مدد همین دوران پیش رفت. در بسیاری از حوزه های اقتصادی هم فعالیتها به همین سمت رفت که خرید و فروش سهام و سهام عدالت یکی از این موارد بود. توسعه «کیف پول» یکی دیگر از این موارد است. اکنون مصوبه اولیه آیین نامه کیف پول در هیأت عامل بانک مرکزی اخذ شده و برای طی مراحل بعدی قانونی، در نوبت جلسه شورای پول و اعتبار قرار دارد. کیف پول، مسألهای است که سالها پشت در سیاستگذاری مانده بود و جلو نمیرفت. پرداختها از طریق کیو.آر.کد QR مصوب شد. درصورت عملیاتی شدن کیو.آر.کد دیگر لازم نیست برای پرداختهای خود از طریق کارت استفاده کنید. در این شیوه کیو.آر.کد استانداردی برای همه مغازهها یا اماکنی که میتواند محل تجمع مردم باشد ایجاد میشود که اتفاق کمی نیست. ایجاد «دیتابانک» یا بانک اطلاعات کارفرمایان تا اطلاعات خود را وارد کنند، در دوره کرونا اتفاق افتاد. به همین دلیل دیگر شناسایی کارگاههای آسیب دیده و پرداختها به آنان با سهولت بیشتری انجام شد. در کنار همه اینها، یک اتفاق خوب دیگر، پذیرش دورکاری از سوی بیمهها بود. تا پیش از این ممکن بود مردم برای امور بیمهای خود وارد یک سازمان شوند، اما مسئول آن نباشد و همین باعث جریمه آنان شود، اما امروز دیگر این اتفاق نمیافتد، زیرا دورکاری در این حوزه با استناد به مقرراتی پذیرفته شده است. همه این اتفاقات در عرض چند ماه افتاد و اگر این چند ماهها بیشتر وجود داشته باشد، اتفاقات به مراتب بهتری هم میتواند بیفتد.
هرچند شما به این دستاوردها اشاره کردید، اما سازمان شما در ماجرای ثبت کارتهای بانکی به جای کارت سوخت، شکست خورد. باوجود آغاز اقدامات عملی، طرح شما کنار زده شد و کارت سوخت احیا شد.
با طرح ما مخالفت شد، اما یک ماه پس از احیای کارت سوخت و حتی امروز هم، میزان لیتر بنزینی که با کارت بانکی به شهروندان داده میشود، بیش از میزان لیتری است که مردم با کارتهای سنتی سوختگیری میکنند. زیرا آژانسها، تاکسیهای اینترنتی و خیلی از گروههای خاص دریافت کننده انرژی به صورت سهمیه، فقط و فقط میتوانستند از این روش استفاده کنند. اتفاقاً این مسأله نمونه جالبی است از اینکه یک بخش سنتی چگونه میتواند با یک راهکار مدرن و راهکارهای مدرن مخالفت کند و درنهایت بعد از اینکه هزینههایی را به کشور تحمیل کرد، از تصمیم خود برگردد و از همان روش مدرن استفاده کند.
یک بخش سنتی که همچنان در برابر نوآوری مقاومت میکند، صداوسیما است. حتی در ستاد ملی مبارزه با کرونا هم دیده شد که رئیس صداوسیما، در برابر درخواست تبلیغات استارتاپهایی که در ایام کرونا به کمک نظام توزیع کالا و خدمات آمده بودند، مقاومت کرد و در نهایت هم این سازمان حاضر نشد فضای تبلیغاتی به این شرکتها اختصاص بدهد. اقتصاد سیاسی این رویکرد صداوسیما چیست؟
صداوسیما با یک شرکت قراردادی منعقد کرده و طی آن به صورت انحصاری تبلیغات بخش مدرن صداوسیما، مانند کدهای دستوری ستاره مربع یا تبلیغات این حوزه را به آن شرکت واگذار کرد. این قرارداد انحصاری باعث میشود که آن شرکت خاص، هم در یک جایگاه انحصاری بنشیند وهم در آن جایگاه انحصاری، شروع کند به انتخاب کردن و حتی باجگیری از شرکتهای استارتاپی که به ازای تبلیغ برای این شرکتها، بخشی از سهام آنها را بگیرد.
شرکتهای استارتاپی عموماً به چنین قراردادهای انحصاری با صداوسیما دسترسی ندارند.
همین طور است. یکی از سؤالات بسیار مهم این است که اولاً خود این قرارداد انحصاری محل اشکال است، ثانیاً آن قرارداد انحصاری دقیقاً با چه کسانی بسته شده است و سهامداران آنان چه کسانی هستند؟
این سؤالها برای شما روشن نیست؟
بخشی از آن برای من روشن است.
مسأله دیگر تلویزیونهای اینترنتی است. پس از اظهارنظر وزیر ارتباطات، سازمان بازرسی مخالفت کرد. از زاویه حکمرانی، چطور وزیر ارتباطات این خبر را اعلام میکند، اما بعداً یک نهاد نظارتی آن را رد میکند و میگوید چنین چیزی ممکن نیست و خلاف قانون اساسی است؟
از نظر ما اساساً نقص قانونی وجود ندارد. طرح «انتخاب هر ایرانی، یک تلویزیون اینترنتی» برای این بود که میزان استفاده مردم از شبکه ثابت افزایش یابد. یک طرح تشویقی درنظر گرفتیم که افراد میتوانستند در مدت محدودی هم درخواست بدهند تا شبکه ADSL ثابت خود را افزایش بدهند و هم اینکه کسانی که ADSL داشتند، به آنان یک ماه به صورت رایگان اکانت داده میشد، این اکانت هدیه آن شرکتها بود و یک شرکت خصوصی میتواند این کار را انجام دهد. موضوع دوم این است که این شرکتها از کجا مجوز میگیرند؟ جالب این است که مجوز این شرکتها از صداوسیما است، یعنی ما تمام شرکتهایی را که از صداوسیما مجوز داشتند در این جشنواره پذیرفتیم و شرکتی را که از صداوسیما مجوز نداشت اساساً در جشنواره نمیپذیرفتیم. این مسأله، این طور به ما میگوید که گویی یک معاونت صداوسیما همکار ما میشود، معاونت دیگر صداوسیما شاکی ما. همین مسأله نشان میدهد که وقتی از صداوسیما صحبت میکنیم، به این معنی نیست که با یک کل منسجم رو به رو باشیم، بلکه آنجا هم مانند هرجای دیگری، بازیگران نوگرا با بازیگران سنتی، درون خود چالشها و درگیریهایی دارند. بنابراین درپاسخ به شما، این فرآیند کاملاً قانونی است و کاملاً هم قانونی پیش میرود و هنوز هم هیچ ابلاغیهای مبنی بر اینکه این فعالیت غیرقانونی است به ما داده نشده است.
«وس» چه میزان گردش مالی داشت و به چه سرانجامی رسید؟
گردش مالی آن در حدود سال 95، 3 هزار میلیارد تومان در سال بود. مسأله ما این بود که اگر یک فرد به صورت آگاهانه این خدمات را انتخاب میکرد، هیچ مشکلی وجود نداشت و ما هم هیچ وقت مخالف آن نبودیم، اما اینکه از ناآگاهی مردم سوءاستفاده شود، مسأله دیگری است. به عنوان مثال، اینکه هنگام پخش یک سریال یا در یک اپلیکیشن، به صورت ناخواسته با زدن یک شمارهای یا نصب یک نرمافزار عضو یکی از این سرویسها شوید و به صورت ناخواسته و با سوء استفاده از ناآگاهی شما روزانه 100 تا 50 تومان از حساب شما برداشت کنند، ما با این مسأله مشکل داریم. البته با ایجاد کیف پولها که امیدواریم مصوبه آن نهایی شود، بخش عمدهای از این مشکل حل خواهد شد. زیرا در این صورت کاربران میتوانند در کیف پول خود سقفی تعیین کنند که مثلاً ماهانه میخواهم با فلان رقم در این بازیها یا مسابقهها شرکت کنم. در این صورت این انتخاب آگاهانه یک کاربر است و ما هیچ مداخلهای نخواهیم کرد. امروز این مسأله دارد به صفر میل میکند. زیرا هنوز ممکن است از همان سیستم برای امور دیگر، مانند شارژ موبایل استفاده شود که داریم آن را هم جمع میکنیم.
پای یکی از پستهای شما در توئیتر، نوشته شده بود که دفاتر پیشخوان یا دفاتر الکترونیک دولت یک تناقض است، زیرا از الکترونیکی بودن فرآیندها صحبت میشود، اما درعین حال شما ناچارید برای کارهای خود در این دفاتر حاضر شوید، کپی بگیرید، کارت بکشید و قس علی هذا. یا پلیس به اضافه 10 هنوز هم هست. پاسخ شما چیست؟
باید با یک نگاه تاریخی به این مسأله بنگریم. بویژه اینکه این مسأله نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها هم صادق است. بهطور کلی وقتی وارد دوره خدمات الکترونیکی میشوید، باید درنظر بگیرید که شاید بخشی از مردم سواد دیجیتالی لازم یا ابزار آن را نداشته باشند. در دنیا برای حل این مسأله، پیشخوانهای دولت را تعریف کردند که در ایران نیزهمین کار را کردیم. ابتدا پیشخوانهای دولت خدماتی ارائه میدهند تا زمانی که خدمات الکترونیکی میشود و سواد الکترونیکی و میزان دسترسی مردم به اینترنت هم افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال در سال 92 میزان دسترسی به اینترنت در ایران 22 درصد بود و امروز این میزان به 90 درصد رسیده است. معنای ضمنی این پیشرفت این است که مشتریهای این پیشخوانها کاهش یافته است، اما درعین حال این پیشخوانها تمایل ندارند تا از وظایف آنان کم شود. این تضاد منافع فقط مربوط به پیشخوانها نیست، در بیمهها هم این اتفاق میافتد. ما تعداد زیادی شرکت بیمه داریم که کارگزار بیمه هستند. اکنون که فرآیندها الکترونیکی شده است، مشتری آنان هم کم شده است، زیرا مردم از طریق سایت و موبایل بیمه خود را خریداری میکنند. طبیعتاً در این صورت این گروه نخستین معترضان توسعه الکترونیکی خواهند بود. این قضیه برای پلیس +10 هم صادق است، زیرا اگر شما خدماتی مانند سوء پیشینه را الکترونیکی کنید، او کارکرد، مشتری و شغل خود را از دست میدهد. پس ما با گروههای مختلف با منافع مختلف رو به رو هستیم. الزاماً به این معنی نیست که این گروهها مخالف توسعه هستند، بلکه واقعیت این است که آنان خواستهای دارند مبنی بر اینکه درصورت الکترونیکی شدن، شغل من چه میشود؟ حرف او چیزی نیست که بتوانید نادیده بگیرید و به خاطر توسعه همه آنان را حذف کنید. در چنین شرایطی به در پیش گرفتن رفتارهای مصالحهآمیز ناچار میشوید. یعنی حتی ممکن است خدمتی الکترونیکی شده باشد، اما بنابرهمین ملاحظات، تصمیم گرفته میشود که همچنان به صورت حضوری ارائه شود. در چنین مواردی است که در شوراهایی که پیشتر درباره آن صحبت کردم، من به عنوان رئیس سازمان فناوری اطلاعات وکیل مدافع حوزه نوگرا خواهم بود. من مشکل و درد کارگزار بیمه یا کسی را که پیشخوان دولت دارد میفهمم، اما نقش من در آن شورا وکیل مدافع استارتاپها است. قاعدتاً در آن شورا افرادی وکیل مدافع آن گروه پیشخوان یا پلیس+10 هستند. آنچه در بسیاری از موارد از آن به عنوان موانع توسعه دولت الکترونیک یاد میکنیم، ازاین جنس است. برداشت شخصی من درباره کارتهای سوخت این بود که مسأله دقیقاً از همین جنس بود. من وکیل مدافع گروههای فعال در اقتصاد دیجیتال بودم که تمایل داشت این کار به صورت دیجیتالی انجام شود، درمقابل گروههایی هم وجود داشتند که وکیل مدافع مشاغل دیگر بودند. در دولت یا هر نظام تصمیمگیری یا درهر کشوری، افراد صداهای گروههای مختلف برای توسعه هستند. مهم این است که ما یک فرآیند شفاف داشته باشیم که اولاً تبادل اطلاعات و آرا در آن مشخص شود و معلوم شود که هر فرد در طول زندگی حرفهای خود مدافع چه نگاهی بوده است، دوم اینکه گروههای مختلف بتوانند نمایندگان خود را سر میز سیاستگذاری داشته باشند. هر گروهی که نماینده خود را سر میز تصمیمگیری از دست میدهد، هر لحظه میتواند منتظر یک تصمیم باشد که برای او شگفتی خواهد داشت و خیلی از اوقات میتواند او را از بین ببرد. بنابراین تصمیمگیری در این موضوعات به همین سادگی نیست، زیرا شما با اشتغال افراد هم سروکار دارید، باید راه حل میانهای ساخت که خیلی از اوقات تبلور آن در مجموعه قوانینی است که میگوید اگر میخواهید فلان استارتاپ را راه اندازی کنید، باید یک سهامدار حوزه سنتی را هم داشته باشید، برای اینکه نمیخواهد آن حوزه سنتی بیکار شود.
نیم نگاه
صداوسیما با یک شرکت قراردادی منعقد کرده و طی آن به صورت انحصاری تبلیغات بخش مدرن صداوسیما، مانند کدهای دستوری ستاره مربع یا تبلیغات این حوزه را به آن شرکت واگذار کرد. این قرارداد انحصاری باعث میشود که آن شرکت خاص، هم در یک جایگاه انحصاری بنشیند وهم در آن جایگاه انحصاری، شروع کند به انتخاب کردن و حتی باجگیری از شرکتهای استارتاپی که به ازای تبلیغ برای این شرکتها، بخشی از سهام آنها را بگیرد.یکی ازنکات بسیار مهم این است که اولاً خود این قرارداد انحصاری محل اشکال است، ثانیاً آن قرارداد انحصاری دقیقاً با چه کسانی بسته شده است و سهامداران آنان چه کسانی هستند؟
در دوره کرونا، فناوری ارتباطات و شبکههای اجتماعی کمکهای مشخصی داشتند تا جایی که بسیاری از آدمها فکر کردند اگر چند سال پیش با کرونا مواجه شده بودیم و دسترسیهای امروز را نداشتیم، چگونه میخواستیم با کرونا مقابله کنیم؟
یکی از مهم ترین چالشهای کسانی که مخالف فضای مجازی هستند، این است که وزن بسیار زیادی به فضای مجازی میدهند و فکر میکنند با یک خبر در فضای مجازی میتوانند عالم واقعیت را کنترل کنند که این رویکرد خطرناک است
در شوراهای عالی ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیمی گرفته شود، درحالی که وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات عضو آن شورا نیست، اما طبق قوانین باید از تصمیمات این شوراها تبعیت کرد. به همین نسبت این مسأله در سایر حوزهها نیز وجود دارد، به عنوان مثال، در حوزه واردات، شورایی وجود دارد که برای ورود یا صادرات نرم افزار، سرور یا موبایل تصمیم میگیرد و این تصمیم به شدت روی حوزه کاری شما تأثیرگذار است؛ به طور عمومی شهروندان از این نظام تصمیمگیری مطلع نیستند، به همین دلیل با تعجب میپرسند مگر میشود درباره فلان موضوع تصمیمی گرفته شود، اما از شما نظر نخواسته باشند؟ میگوییم بله، اتفاقاً چنین چیزی هست و در همه حوزهها نیز وجود دارد.
در ابتدای شهریورماه اتفاق بزرگی خواهیم داشت، اینکه حدوداً 99 درصد مدارس ایران به شبکه ملی یا به شبکه اختصاصی مدارس متصل میشوند. غیرازاین، یک ترافیک رایگان برای هر مدرسه و هر دانشآموز تعریف شده که خدمات و سرویسهای رایگانی
هم در آن هست
خبرنگار
فناوری و شبکههای اجتماعی از جمله حوزههایی بودند که شیوع بیماری کرونا گویا به نفع آنها شد. شرایط جدید اقتضائات خود را بر جامعه و سیستم حکمرانی تحمیل کرد و این فرصتی بود برای حوزه فناوری و شبکههای اجتماعی که هم قابلیت و اهمیت خود را به رخ بکشند و هم در وانفسای ترس و نگرانیهای کرونایی به مدد مردم و مسئولان بشتابند. دکتر امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات در گفتوگوی مفصل خود با «ایران» به این مهم پرداخته که چگونه نگاههای بسته و محدود نسبت به کارآمدی حوزه فناوری حالا تغییر کرده و خدمات شبکههای اجتماعی و مجازی در زندگی شهروندان جای خود را باز کرده است. او البته به موانع و چالشهای فناوریهای نوین هم اشاره دارد از جمله اینکه تصمیم سازیهای مرتبط با این حوزه عمدتاً به دست همان بازیگران سنتی است که چه بسا در قامت رقیب ظاهر شوند.ناظمی دانشآموخته سیاستگذاری فناوری در مقطع دکتری و مدیریت فناوری در کارشناسی ارشد و مهندسی مکانیک در کارشناسی است.
گفته میشود اگر ساخت سیاسی تحت فشار باشد، تصمیمات درست میگیرد. در دوره شیوع کرونا در حوزه فناوریارتباطات تصمیماتی گرفته شد و شبکههای اجتماعی تثبیت شدند. هرچند اخیراً در مجلس شنیدیم که برخی خواستار بستن اینستاگرام بودند. ارزیابی شما از چنین رفت و برگشتهایی در حوزه تصمیمگیری چیست؟
ما معمولاً هنگام مواجهه با پدیدههای جدید، بخشی از پیامدهای آن را میپذیریم و درعین حال دوست نداریم بخش دیگر را بپذیریم. این رویکرد شبیه همان خیالپردازی دون کیشوت است. دون کیشوت میخواست بخشی از دنیا را بپذیرد و بخشی دیگر را نپذیرد. نگاه ما در حوزه فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی هم این گونه است. از یک سو دوست داریم از منافع آن استفاده کنیم، مثلاً وقتی با کرونا مواجه میشویم، میخواهیم فناوری ارتباطات در حوزه آموزش به ما کمک کند، درعین حال دوست نداریم برخی از پیامدهای احتمالی آن را بپذیریم، پیامدهایی مانند آزادانه بودن رابطه مردم و مسئولان در شبکههای اجتماعی یا دسترسیهای بازتر مردم. این برخورد دوگانه باعث میشود گاه به تصمیمهایی روی بیاوریم که چندان عقلایی نیست، درحالی که این پدیدهها با هم ترکیب و عجین شدهاند.
این یک تحلیل نظری است. در حوزه حاکمیتی، از آبان ماه به این سو شبکههای اجتماعی تثبیت و پذیرفته شدهاند؟
دوباره با همین مسأله مواجه هستیم. به این معنی که در دوره کرونا، فناوری ارتباطات و شبکههای اجتماعی کمکهای مشخصی داشتند تا جایی که بسیاری از آدمها فکر کردند اگر چند سال پیش با کرونا مواجه شده بودیم و دسترسیهای امروز را نداشتیم، چگونه میخواستیم با کرونا مقابله کنیم؟ اما در همین حال، برخی فکر میکنند شاید اکسیری هم وجود دارد تا بتوان تکه بد فناوری اطلاعات را کنار گذاشت. این همان خیالپردازی یا رفتار دون کیشوتی است. این رویکرد در حوزه عملیاتی به این معنی است که از یک سو این تمایل وجود دارد از شبکههای اجتماعی برای آموزش استفاده شود، اما همچنان انتظار داریم اگر افراد فایل عکسی را بارگذاری میکنند، 100 درصد عکسها مطلوب ما باشد. درحالی که نمیتوانید هر دو را باهم داشته باشید. درست مانند اینکه بگویید میخواهم فرزند داشته باشم، اما نمی خواهم بیماری فرزندم را تحمل کنم و فقط دوست دارم شادی او را ببینم. این جنگیدن با واقعیت است.
در توئیتر نوشتید «شبکههای اجتماعی آیینه واقعیتهای اجتماعی ما هستند.» درحالی که عموماً این شبکهها را شبکههای مجازی توصیف میکنیم، گویی دنیای اجتماعی ما متفاوت از آن چیزی است که در شبکههای اجتماعی در حال وقوع است.
مسأله این است که ما به کدام تئوری چه وزنی میدهیم. از یک منظر، میتوانیم شبکههای اجتماعی را آیینهای از جامعه بدانیم؛ اتفاقاتی میافتد یا آدمها نظرات خود را در این شبکهها منعکس میکنند. از دید برخی دیگر از تئوریها، از طریق انتشار برخی اخبار یا بازنمایی واقعیت، میتوانیم واقعیتی را خلق کنیم. «فرا واقعیت» واژهای است که میتواند بیانگر این نوع نگاه باشد. گاهی ممکن است ما به یک نگاه یا واژه بیش از اندازه وزن بدهیم، یعنی فکر کنیم میشود همه واقعیت را در فضای مجازی خلق کرد و بعد انتظار داشته باشیم همه همان کار را انجام دهند، مثل زمانی که این توهم را داشته باشیم تلویزیون میتواند کل واقعیات را شکل بدهد یا دولت میتواند با مداخلهای که بر واردات و صادرات دارد، کل بازار را مدیریت کند. این رویکرد، وزن بیش از اندازه دادن است و درباره شبکههای اجتماعی، وزن بیش از اندازه دادن هم خطرناک است. یکی از مهم ترین چالشهای کسانی که مخالف فضای مجازی هستند، این است که وزن بسیار زیادی به فضای مجازی میدهند و فکر میکنند با یک خبر در فضای مجازی میتوانند عالم واقعیت را کنترل کنند که این رویکرد هم خطرناک است. بنابراین اگر میگویم شبکههای اجتماعی آیینه واقعیت جامعه هستند، شاید میخواهم نگاهی که فکر میکند با فضای مجازی میتواند کل واقعیت را شکل بدهد، تعدیل کنم.
حاکمیت ما چه نگاهی به شبکههای اجتماعی دارد و وزن کدام نگاه سنگینتر است؟
در مثل که مناقشه نیست، چون من همیشه در این زمینه مثالی میزنم. آن مثال هم این است که اگر روز اول ورود خودرو به ایران، تنظیم گری بازار خودرو را به بازیگران سابق آن حوزه میدادیم، قاعدتاً باید تنظیمگری به گاریچیها سپرده میشد و اگر از ابتدای ورودخودرو، تنظیم گری را به گاریچیها سپرده بودیم، احتمالاً هنوز هم سوار گاری میشدیم. وقتی یک امر یا فناوری نو میآید، پرسش مهم در حوزه سیاستگذاری و حکمرانی این است که چه بازیگری متولی توسعه این بخش جدید باشد یا چه بازیگری نقش وکیل مدافع آن فناوری در نظام حکمرانی را به عهده بگیرد؟ در کشور ما بسیاری از اوقات تنظیم گری این حوزههای نو را به بازیگر سنتی همان بخش سپردیم. به عنوان مثال ویدئو آمده یا امروز با
آی.پی.تی.وی (IPTV) مواجه هستیم، پاسخ نظام حکمرانی ما این است که صداوسیما به عنوان بازیگر سابق این حوزه بوده تنظیمگری را انجام دهد. از این رویکرد نمی توانیم انتظار داشته باشیم توسعهای اتفاق بیفتد، زیرا هر توسعهای در خودرو به معنای از بین رفتن قدرت گاریچیها است و گاری چی میداند که در این رقابت بازنده است. اما ما همین کار را در حوزه صوت و تصویر انجام میدهیم. به این معنی اگر حوزه صوت و تصویر نو میآید، تنظیم گری این بخش را به صدا و سیما میدهیم، یعنی به همان رقیب این حوزه یا همان بازیگر سنتی که از بازیگر نو آزار میبیند. این فرآیند در سایر بازارها هم است. به عنوان مثال اگر تنظیم گری استارتاپهای حوزه بهداشت و درمان را به همان بازیگر سنتی یعنی حوزه بهداشت و درمان واگذار کنیم، مانند این است که در همان لحظه صفر، حکم قتل آن فناوری را امضا میکنیم، زیرا تصمیمگیری در این حوزه را به همان بازیگر سنتی واگذار کردیم که توان رقابت ندارد و حاضر است با تمام قدرت جلوی این حوزه بایستد تا توسعه اتفاق نیفتد. زیرا توسعه این حوزه به معنای از بین رفتن جایگاه آن بازیگر سابق است.
بنابراین، میتوان گفت بسیاری از موانعی که در مسیر توسعه فناوریهای نو وجود دارد، ناشی از سیاست یا مانع ایدئولوژیک نیست، بلکه ناشی از علت های اقتصاد سیاسی است؟
فهم من هم با شما مشترک است که اقتصاد سیاسی وزن بیشتری دارد. در حوزه بانکداری، در همه دنیا این مسأله مطرح بود که وقتی حوزههای جدید مالی ایجاد میشوند، بازیگران جدید مالی، شرکتهای موبایلی باشند یا شرکتهای استارتاپی یا بانکها؟ اگر ما وزن را به بانکها بدهیم، به این معنی است که حد و مرزی برای توسعه فناوری تعریف کردیم. یعنی به دست خودمان موانع توسعه فناوری در آن حوزه را افزایش میدهیم. براساس این رویکردها معتقدم ما به تغییر نگاه در نظام حکمرانی نیاز داریم. اگر میخواهیم شاهد توسعه فناوری اطلاعات باشیم، نباید 100درصد تصمیم گیریهای یک حوزه نوین را به بازیگر سنتی واگذار کنیم، بلکه باید ترکیبی از بازیگران جدید و قدیم باهم بنشینند تا قدرت چانه زنی داشته باشند تا به این ترتیب بخشی از نظام حکمرانی نقش وکیل مدافع حوزه تازه آمده را به عهده بگیرد. به عنوان مثال اگر من مسئول حوزه فناوری اطلاعات هستم، باید بسیاری از جاها وکیل مدافع فعالان و وکیل مدافع توسعه فناوری اطلاعات در این حوزه قدیمی باشم. نباید این نقش را از بین ببریم، درحالی که در نظام حکمرانی چنین نقشی تعریف نشده است. شاید من یا دیگری، از لحاظ شخصی چنین نقشی را برای خود تعریف کند و بگوید در هر جلسهای، حتماً یادآوری میکنم که من اینجا نقش وکیل مدافع یک حوزه را به عهده دارم. اما این الزام نیست و در نظام حکمرانی ما پیش بینی شده نیست. به همین دلیل خیلی جاها ممکن است نه حق رأی داشته باشید و نه به آن شورای تصمیمگیر دعوت شوید و نه حتی نقش مهمی در بازیگری آن حوزه داشته باشید. بنابراین در بسیاری از موارد به ویژه در حوزههای نو، تأثیرگذاریها یا وکیل مدافع بودنها با جنگجوییهای شخصی اتفاق میافتد، درحالی که باید به یک فرآیند حکمرانی تبدیل شود.
این طور به نظر میرسد که حوزههای مقاوم برابر فناوریهای نو، اغلب اقتصاد سیاسی مدنظر خود و آنچه واقعیت سود و زیان ماجرا است، پشت لعابهایی از جنس آرمانها و ارزشها مطرح میکنند.
بازیگر اقتصاد سیاسی تیزهوش است و میداند که روی چه موضوعاتی دست بگذارد تا نظام حکمرانی بتواند به او مجوزهای بیشتری بدهد. او نمی گوید مشکلم این است که اقتصاد من آسیب میبیند، چون در این صورت نظام حکمرانی خواهد گفت «برو اقتصاد خودت را درست کن»، او نمیگوید «اگر آی.پی.تی.ویها یا فین تکها راه بیفتند، قدرت من کم میشود» چون در این صورت نظام حکمرانی به او خواهد گفت «برو قدرت خود را زیاد کن» این بازیگر اقتصاد سیاسی به جای این رویکرد، روی مسائل ایدئولوژیک دست میگذارد و مدعی میشود که با این فناوری نو، اساس ارزشها زیر سؤال میرود، یا اگر این تکنولوژی تازه بیاید، امکان نظارت بر بازار مالی و بانکی وجود نخواهد داشت یا دیگر نمی تواند قمار را کنترل کند. بنابراین روی ویژگیها یا مؤلفههایی دست میگذارد که برای نظام حکمرانی قابل چشمپوشی نیست و نظام حکمرانی هم در این عرصهها حاضر است به او چک سفید امضا بدهد. اما در همین شرایط، ممکن است برآورد من، شما یا برخی از افراد این باشد که پشت این استدلال، صرفاً یک بازی اقتصادی-سیاسی یا یک بازی اقتصاد سیاسی است.
به نظر میرسد از آبان ماه که اینترنت به صورت سراسری قطع شد تا اسفندماه که کرونا شیوع یافت، وزن اجتماعی و سیاسی و قدرت چانه زنی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در نظام حکمرانی افزایش یافته باشد.
وقتی در یک فضای اقتصاد سیاسی قرار داریم که مدام توسعه فناوری اطلاعات را محکوم میکنند، هنگامی که به این فناوری احتیاج هست، میتواند بازیگری کند. بسیاری از اتفاقات دوره کرونا میتوانست پیش از آن هم بیفتد، اما اجازه داده نمیشد. به عنوان مثال احراز هویت الکترونیکی میتوانست پیش از کرونا هم انجام شود، اما سیستم اداری نمی خواست آن را قبول کند، زیرا اگر احراز هویت قبول میشد، یکی از سدهای بزرگ از سر راه توسعه فناوری اطلاعات برداشته میشد. یکی از اتفاقات خوب، شاید نوع مکاتبات و نوع اطلاعرسانی با مردم بود که به ناچار میبایست از طریق فضای مجازی بیفتد. یا در حیطه آموزش، برخی از وزارتخانهها مانند وزارت آموزش و پرورش با فناوری اطلاعات آشتی نبودند، کما اینکه حتی امروز هم به صورت قانونی استفاده از ابزارهای الکترونیکی در مدارس ممنوع است. یعنی باوجود تجربه اخیر، هنوز قانون تغییر نکرده و از لحاظ قانونی فروش سیمکارت به کودکان ممنوع است، هرچند آموزش و پرورش در دوره کرونا مجبور به عقب نشینی شده و فضای مجازی را به رسمیت شناخته است، درحالی که یک سال پیش فضای مجازی را به رسمیت نمی شناخت. بارها با مسئولان این حوزه صحبت شد که چه قبول داشته باشید و چه نه، امروز بچهها از ابزارهای مختلف استفاده میکنند و اگر در این فضا حضور نداشته باشید، فقط فضا را برای استفاده نامناسب تر مهیا میکنید، درصورتی که با حضور شما یا تولیدکننده محتوا در فضای مجازی، میتوانید امکان رشد بیشتری برای کودک فراهم کنید. اما کرونا شاید این حوزه را مجبور کرد تا عینک نادیدهانگاری یا کوری خودخواسته را کنار بزند و با واقعیت رو بهرو شود.
یک مورد دیگر دورکاری است که پس از شیوع کرونا پذیرفته شد و البته بعد از برداشتن محدودیتها، بار دیگر دورکاری لغو شد. من در نامه ای خدمت معاون اول رئیس جمهوری درخواست کردم دورکاری ادامه داشته باشد تا سازمانها همچنان آمادگی خود را حفظ کنند. زیرا پذیرش دورکاری به معنای پذیرش ورود به دنیای جدیدی است که باید برای آن آماده باشیم. حداقل تا امروز این مسأله مورد پذیرش قرار نگرفته است، اما امروز میبینیم که موج دوم کرونا دارد میآید و شاید افسوس بخوریم که چرا آن موقع نپذیرفتیم همچنان 20درصد از توان دورکاری برای سازمانهای دولتی محفوظ باشد. منظورازاین حرفها این است که شاید به واسطه کرونا نظام حکمرانی مجبور شد برخی از مؤلفههایی که همیشه آنها را رد میکرد قبول کند. فهم من این است که در اتفاقات سخت میتوانیم دنبال مؤلفههایی برای توسعه بگردیم. آن مؤلفهها در اختیار ما قرار داده میشود و اگر بتوانیم در فرصت مناسب از این مؤلفه استفاده و اثبات کنیم که این مؤلفه توسعه گرا است و میتواند کمک بیشتری بکند، میتوانیم امید بیشتری به توسعه در بلندمدت داشته باشیم.
یک اتفاق قابل بررسی، تجربه حکمرانی ما در دوره کرونا است. در ستاد ملی مبارزه با کرونا شاهد حضور همه طیفها از روحانیت و نیروهای مسلح دور یک میز بودیم. همچنین حکمرانی این بار توانست با سرعت بیشتری تصمیم بگیرد.
من از واژه تصمیم سخت استفاده میکنم. تصمیمهای سخت چند ویژگی دارند، یکی اینکه هزینههای این نوع تصمیمها زیاد است. ویژگی دوم تصمیم سخت، بلندمدت بودن است، یعنی از یک منفعت کوتاه مدت که بسیاری مواقع از آن به لختی یاد میکنیم، میگذرد. ویژگی دیگر و جدی تصمیم سخت، این است که با هر تصمیم، نقش بازیگران هم عوض میشود، یعنی وقتی تصمیم سختی میگیرید، دینامیسم قدرت دیگر مانند گذشته نیست، ممکن است قدرت یک بازیگر نسبت به قبل بیشتر و قدرت یک بازیگر دیگر کمتر شود. به همین دلیل ممکن است بازیگران در اتخاذ این تصمیمهای سخت احتیاط داشته باشند، به ویژه بازیگرانی که احتمال میدهند قدرت آنان کاهش یابد، سعی میکنند از تحقق چنین تصمیمی جلوگیری کنند. باوجود همه اینها، همواره تصمیمات سخت بسیاری روی میز سیاستگذار وجود دارد. ما برای برخی از تصمیمات سخت، سالها است که فکر کرده ایم، حرف زده شد و سالها است که بذر آن تصمیم در ذهن تصمیم گیران کاشته شده است. در چنین حالتی، وقتی تصمیم سخت اتخاذ میکنید، چون قبلاً درباره آن فکر کردید، شاید راحت تر مسیر خود را طی کنید. البته مخالفان شما هم درباره آن فکر کردند و موانع پیش روی چنین تصمیمی جدیتر است. اما تصمیماتی هم هستند که ما پیشتر درباره آن فکر نکردیم، کما اینکه پیش از این الزاماً به یک بیماری فراگیر جهانی فکر نکرده بودیم و به همین دلیل تصمیم سخت ناگهان روی میز سیاستگذار قرار میگیرد. در اینجا میخواهم از یک استعاره استفاده کنم. در چنین موقعیتی، بازیگر توسعه را به این تشبیه میکنم که در کمین نشسته است، سالهاست که آماده است، اسباب خود را دارد و میداند که برای توسعه چه کاری باید انجام داد. حالا که فرصت به وجود آمده، میتواند آنچه را در فکر او بوده سریع تر روی میز قرار دهد. یک دلیل اینکه شاید در دوران کرونا این موضوع رشد پیدا کرد، این بود که این موضوعات از قبل برای بازیگران حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات مشخص شده بود، یعنی از قبل میدانست که مشکلات و گلوگاهها کجا است، میدانست گلوگاه اصلی در احراز هویت یا پرداختهای جدید است. وقتی این آگاهی پیشینی باشد، هنگامی که فرصت مناسب پیش میآید، میتوانید واکنش سریعی داشته باشید. اما اگر این آگاهی نباشد، واکنش به این فرصت جدید ساده نیست.
شما چنین سرعت عملی را برای کلیت نظام حکمرانی در دوره کرونا قائل هستید؟
نظام حکمرانی ما چند چالش بزرگ دارد. نخستین چالش نبود تناسب میان اختیار و مسئولیت است. به عبارت دیگر، تصمیمگیریهای اصلی حوزه شما الزاماً در اختیار تان نیست؛ معمولاً تصمیمگیری به شوراهایی از افراد و سازمانها سپرده شده که در آن شوراها معمولاً دوگانههایی شکل میگیرد و این دوگانهها در بزنگاههایی میتوانند تصمیمها را به یک سمت سوق بدهند. این، واقعیت تصمیمگیری در ایران است. چالش این نوع تصمیمگیری که من اسم آن را تصمیمگیری شورایی میگذارم، این است که اولاً کسی مسئولیت تصمیم را به عهده نمی گیرد، زیرا تصمیم در فرآیندی اتخاذ میشود که اگر شما برگردید و بپرسید این تصمیم را دقیقاً چه کسی گرفته است؟ اساساً رد و مسیر آن گم میشود، زیرا به یک شورایی میرسید که در آن فلان تعداد حضور داشتند، آرای آنان شفاف نیست و ثبت هم نشده است، بنابراین در نهایت شما تنها خواهید دانست از این شورا چنین تصمیمی بیرون آمده است، اما نخواهید دانست که چه کسی و چگونه تصمیم گرفته و چه کسانی مخالف یا موافق بودند. این ویژگی نظام حکمرانی ما سازوکار مسئولیتپذیری را رفع میکند. این چالش پیامدهای دیگری به همراه دارد از جمله اینکه سازمان یا نهادی که فکر میکنیم متولی یک مسأله خاص است هیچ وقت نمی تواند مطمئن باشد بتواند سیاستهای تدوین شده را پیش ببرد، زیرا وزن لابی و وزن شبکههایی که آن فرد در اختیار دارد و دسترسی آن فرد به شبکههای قدرت، بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده است. به عبارت دیگر، اگر فرد، شبکه ارتباطی و لابی قدرتمندتری داشته باشد راحت تر میتواند تصمیمهای مد نظر خود را از دل این شوراهای مختلف بیرون بکشد. این شوراها در همه سطوح وجود دارند. در نظام حکمرانی ما تعداد شوراهای عالی، تعداد کمیسیونها و کارگروهها اعداد عجیب و غریبی است، درحالی که کشوری مانند ژاپن 4 شورای عالی دارد؛ در ایران فقط 40 شورای عالی داریم و تقریباً مابهازای هر وزارتخانه یک شورا وجود دارد که دبیرخانه آن شورا در آن وزارتخانه است. دومین ویژگی این نظام حکمرانی چیزی است که از آن با عنوان کابینههای دولایه نام میبرم، به عنوان مثال، در انگلستان، کره یا ژاپن، معمولاً یک کابینه با تعداد کمی از وزرا وجود دارد؛ در برخی از کشورها مانند انگلستان دپارتمانهایی تعریف شده است که یکی از وزرا رئیس آن است و ممکن است 4 وزیر ذیل آن دپارتمان باشند. نکته اینجاست که از این طریق هرم تصمیمگیری را افزایش داده است، یعنی تصمیمگیری از سوی تعداد محدودی از افراد که احتمالاً این تعداد محدود، نمایندگی وجه سیاسی را به عهده دارند اتخاذ میشود و در سطح پایینتر، نمایندگی وجه کارشناسی یا بوروکراتیک سیستم را به عهده دارد، اما در ایران وضع به گونه دیگری است. یک بار از دبیر وقت هیأت دولت تعداد حاضران در جلسه کابینه را پرسیدم، گفتند 37 نفر در جلسه کابینه ایران شرکت میکنند. آیا باوجود 37 نفر در یک جلسه، امکان تصمیمگیری سریع و چابک وجود دارد؟ این سؤال مطرح میشود که برخلاف کشورهایی که برشمردم، چرا در ایران این فرآیند تثبیت شد؟ فرض من این است که ما همیشه سطح اختیار یک فرد یا مدیر را به سطح بالاتر از او تفویض کردیم، به عنوان مثال اختیاری که باید به رئیس یک اداره داده میشد، به معاون مدیرکل و اختیار معاون مدیرکل را به مدیرکل دادیم. من ریشه این امر را در یک سیر تاریخی میبینم، به این معنی که نسل اول انقلابیون پس از انقلاب تلاش کردند با تشکیل شوراهای مختلف وضعیت را کنترل کنند. پس از آن با مجموعه ای از خیانتها مواجه شدند که خاطره این خیانتها در ذهن شان سنگین تمام شده است، به همین دلیل اجازه ندادند حیطه اختیارات به اندازه مسئولیتها باشد. حیطه اختیارات را محدود و به عبارتی آن را در سطوح بالاتر تعریف و تمرکز آن را بیشتر کردند، اما درعین حالی که از جنس نظری تمرکز بیشتر شده، به دلیل سپرده شدن مسئولیتها به شوراها از سطحی به سطح دیگر انتقال پیدا کرده است. بنابراین وقتی پرسیده میشود که چرا نظام حکمرانی ما چابک نیست یا تصمیم سخت گرفته نمی شود، به نوع نظام حکمرانی در ایران و تاریخ آن ربط میدهم.
پس چطور توانستیم تصمیمات سخت بگیریم؟
مجبور بودیم. اگر دورکاری را نمی پذیرفتیم، چه گزینه دیگری داشتیم؟ با وضعیتی مواجه شدیم که گزینه دیگری نداشتیم، پس ناچار شدیم آن گزینه را بپذیریم. دوباره به همان نظام شورایی اشاره میکنم، به عبارتی مانند این است که وکیل مدافعان حوزه نو قدرت بیشتری برای جلوبردن اهداف خود پیدا کردند.
طبیعتاً همین ساختار حکمرانی برای حوزه فناوری اطلاعات هم وجود دارد، یعنی تصمیمگیری در جای دیگری است، اما همه تیرها به سمت وزارت ارتباطات نشانه میرود و همه، حل مشکلات را از شما میخواهند. اصلاً شما در زمینه شبکههای اجتماعی تصمیمگیر رده چندم هستید؟
اگر از این منظر به مسأله بنگریم، تصمیمگیر رده Nام هستیم، مثلاً یکی از تصمیمگیران اصلی ،شورای عالی فضای مجازی است. شورای اجرایی فناوری اطلاعات هم هست که از بازیگران داخل دولت تشکیل شده است. این دو، فرآیندهای جاری تصمیمگیری حوزه فناوری اطلاعات هستند، غیر از این، شوراهای دیگری هم هستند که وزن شان بیشتر است، به عنوان مثال شورای عالی امنیت ملی که فراقوهای است یا شورای امنیت کشور که داخل دولت است، هر دو اینها نگاه امنیتی دارند و براساس این نگاه ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیماتی اتخاذ کنند؛ به طورکلی، وقتی از تصمیمگیری در یک حوزه حرف میزنیم، با دو دسته بازیگران مواجه هستیم، یک دسته بازیگرانی که درون آن حوزه هستند و بازیگرانی که خارج از آن حوزه هستند، اما تصمیمات شان در آن حوزه تأثیرگذار است. نکته اینجاست که من به عنوان یک فرد، عضو شورای عالی فضای مجازی نیستم و در جلسات آن هم شرکت نمی کنم. همچنین در شورای عالی فناوری اطلاعات که درون قوه مجریه است هم به لحاظ قانونی عضو نیستم، بلکه به لحاظ فردی دعوت میشویم. پس اولین نکته که شاید برای شما جالب باشد، اینکه حتی ممکن است عضو شوراهای درون حوزه ای خودتان هم نباشید.
اما این شوراها درباره مسئولیتها و برنامههای حوزه شما تصمیم میگیرند.
درباره همه اینها تصمیم میگیرند. در فلان شورا که ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیمی گرفته شود، درحالی که وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات عضو آن شورا نیست، اما طبق قوانین باید از تصمیمات این شوراها تبعیت کرد. به همین نسبت این مسأله در سایر حوزهها نیز وجود دارد، به عنوان مثال، در حوزه واردات، شورایی وجود دارد که برای واردات یا صادرات نرم افزار و سرور تصمیم میگیرد و این تصمیم به شدت روی حوزه کاری شما تأثیرگذار است؛ به طور عمومی شهروندان از این نظام تصمیمگیری مطلع نیستند، به همین دلیل با تعجب میپرسند مگر میشود درباره فلان موضوع تصمیمی گرفته شود، اما از شما نظر نخواسته باشند؟ میگوییم بله، اتفاقاً چنین چیزی هست. غیر از حوزه فناوری اطلاعات، ممکن است در حوزه های دیگر هم اتفاق بیفتد.
اگر وزارت ارتباطات تصمیمگیر نیست، چرا مثلاً برای فیلتر اینستاگرام در موضعی قرار میگیرید که بار مسئولیت بر دوش شما میافتد؟
فکر نمی کنم ما در چنین موضعی قرار میگیریم. مسأله این است که شما یا هر شهروند دیگری براساس پیش فرضهای خود این اظهارات یا موضعگیریها را میشنوید؛ درست مانند همان اتفاقی که درباره واردات موبایل افتاد. هیچ وقت و در هیچ جا گفته نشد که اختیار این تصمیم برعهده ما است، این صرفاً انتظار عمومی است. بسیاری از موارد خبررسانی ما به این صورت است که با فلان نهاد صحبت کرده و از آنان خواستهایم تصمیم خود را تغییر بدهند، اما مردم فقط بخشی از این جمله را میشنوند و فکر میکنند شما به آنان وعده انجام فلان کار را داده اید. ممکن است شما سؤال دیگری بپرسید، سؤالی که من از خودم میپرسم مبنی بر اینکه اگر هیچ کدام این مسئولیتها را ندارید، پس چرا حاضر میشوید روی این صندلی بنشینید؟ اما این یک سؤال جدی است. واقعیت این است که همه این فرآیندهایی که برشمردم، به این معنا نیست که حوزه اختیار شما صفر باشد، زیرا وقتی تصمیمگیریها شورایی است، یعنی در مواردی حق رأی دارید و میتوانید نقش وکیل مدافع حوزه خود یا وکیل مدافع صدای بخشی از شهروندان را ایفا کنید. هیچ کس نمی تواند وکیل مدافع صدای همه شهروندان باشد؛ در تصمیمگیریها در این نظام شورایی ممکن است گروههای مختلف صداهای مختلفی داشته باشند. بنابراین مهم است که شما فردی را در آن شورا داشته باشید که نقش صدای این گروه خاص را در آن نظام تصمیمگیری ایفا کند. به این ترتیب، من میتوانم در بسیاری از جلسات یا تصمیمگیریها صدای گروهی از شهروندان باشم که صدای این گروه از شهروندان در نظام تصمیمگیری یا در آن شورای تصمیمگیری کمتر شنیده میشود. به همین دلیل در بسیاری از جلسات که موضوعات حساس بررسی میشود، این جمله را تکرار میکنم که «اگر الان حرفی میزنم، به این دلیل است که میخواهم وکیل مدافع این بازیگران باشم، وکیل مدافع مثلاً گروه نوآور و شرکت استارتاپی باشم.» آیا این به این معنی است که همه این موارد در حیطه اختیارات من است؟ قطعاً خیر، اما اگر من نباشم یا خودخواسته خودم را حذف کنم، به معنای این است که به دست خودمان فرصت شنیده شدن صدای بخشی از جامعه را در حکمرانی از بین برده ایم.
در دوره کرونا در حوزه فناوری اطلاعات اتفاقات خوبی افتاد. آقای میدری، معاون وزیر رفاه برخی را برای ما تشریح کرد، مانند اینکه مسألهای به نام وثیقههای الکترونیکی مورد پذیرش قرار گرفت، درحالی که از سال 96 روی میز سیاستگذار بود و تصمیم گرفته نمیشد. چه دستاوردهای دیگری در دوره کرونا داشتیم؟
مهمترین آنها مسأله احراز هویت الکترونیکی بود. اهمیت این مسأله در این است که همه فعالیتها در حوزه قانون و دولت دربستر الکترونیک، نیازمند شناسایی افراد است، یعنی کاربری که درخواست وام دارد یا سهام خرید و فروش کند، شناسایی شود. این اتفاق خیلی مهم بود که در دو مرحله هم اتفاق افتاد؛ یکی احراز هویت غیرحضوری که میتواند مساوی باشد با امضای دیجیتال و دیگر اینکه وقتی میخواستیم با شهروندی ارتباط برقرار کنیم، ابزاری وجود نداشت که فقط منحصر به این شهروند باشد یا آنچه در انگلیسی یونیک خوانده میشود. در دوره کرونا، برای اعطای وام یک میلیون تومانی به 24 میلیون سرپرست خانوار، به همه شماره موبایلهایی که آن فرد در اختیار داشت پیامک ارسال کردیم و از او خواستیم فقط از یک شماره برای ما پیامک ارسال کند تا ما از آن به بعد آن شماره را به عنوان راه ارتباطی با آن فرد بشناسیم. به این ترتیب، اگر بعداً اتفاقی بیفتد، شماره موبایل واحدی از هر شهروند داریم که خود او اعلام کرده است از این به بعد با این شماره با من تماس بگیرید. در همین فرآیند متوجه شدیم در کشور 2 میلیون و 400 هزار سرپرست خانوار هستند که هیچ شماره موبایلی به نام خودشان ندارند. برای صدور سیمکارت رایگان به نام این افراد، ابتدا صفهایی تشکیل شد که در ادامه، به صورت رایگان و از طریق پست، سیمکارتها برای این افراد ارسال شد. به این ترتیب، امروز هر سرپرست خانوار در ایران یک شماره موبایل خاص خود دارد. از سوی دیگر، میزان ترافیک اینترنت مصرفی شهروندان حدوداً دو برابر شد و این اتفاقی نیست که یک روزه رخ دهد. میزان استفاده بسیاری از سرویسهای اینترنتی نیز به همین میزان رشد داشت که اتفاق بسیار مهمی در حوزه اقتصاد دیجیتال بود. بسیاری از کسب و کارهایی که پیش از این نسبت به آنها نگاه منفی وجود داشت، بویژه در حوزه بهداشت و آموزش، اجازه فعالیت پیدا کردند. شبکه پیام ایران که البته هنوز در پیچ و خم گرفتن مجوز آن هستیم، بزودی راه اندازی میشود. با این شبکه، هر فردی میتواند نامههای اداری خود را به هر سازمان دولتی به صورت الکترونیکی ارسال کند و در دبیرخانه آن سازمان هم ثبت میشود، همچنین نامه شرکتها به سازمانها و بالعکس هم به همین ترتیب خواهد بود. راه اندازی این شبکه نیازمند برخی مصوبات است که امیدواریم بزودی نهایی شود. در ابتدای شهریورماه اتفاق بزرگی خواهیم داشت، اینکه حدوداً 99 درصد مدارس ایران به شبکه ملی متصل یا شبکه اختصاصی مدارس متصل میشوند. غیرازاین، یک ترافیک رایگان برای هر مدرسه و هر دانشآموز تعریف شده که خدمات و سرویسهای رایگانی هم در آن هست. این اتفاق کمتر از یک ماه دیگر باید بیفتد و کرونا نیز این مسأله را تسریع کرده است. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم برگزاری کنسرتهای آنلاین مورد توجه مردم قرار گرفت. غیر از این، در این مدت همه موزههای اصلی کشور و مراکز کشور با یک بسته رایگان به اینترنت متصل شدند، ضمن اینکه بسیاری از مراکز اصلی را از طریق فیبر نوری متصل کردیم. برای اولین بار بسیاری از فیلمها، اکران خود را صرفاً و صرفاً در شبکههای ویدئوی درخواستی، وی.او.دیها یا آی.پی.تی.ویها انجام دادند که موفقیتهای خوبی ثبت شد و برخی از فیلمهای سینمایی فروشهای چند میلیاردی داشتند.
در حوزه مکاتبات اداری، دورکاری اتفاق افتاد که به نوبه خود نیازمند تصویب قانون دورکاری یا ایجاد شبکههای امن دورکاری و تعریف دسترسیهای افراد از بیرون سازمان به داخل سازمانها بود. این اتفاق مهم به مدد همین دوران پیش رفت. در بسیاری از حوزه های اقتصادی هم فعالیتها به همین سمت رفت که خرید و فروش سهام و سهام عدالت یکی از این موارد بود. توسعه «کیف پول» یکی دیگر از این موارد است. اکنون مصوبه اولیه آیین نامه کیف پول در هیأت عامل بانک مرکزی اخذ شده و برای طی مراحل بعدی قانونی، در نوبت جلسه شورای پول و اعتبار قرار دارد. کیف پول، مسألهای است که سالها پشت در سیاستگذاری مانده بود و جلو نمیرفت. پرداختها از طریق کیو.آر.کد QR مصوب شد. درصورت عملیاتی شدن کیو.آر.کد دیگر لازم نیست برای پرداختهای خود از طریق کارت استفاده کنید. در این شیوه کیو.آر.کد استانداردی برای همه مغازهها یا اماکنی که میتواند محل تجمع مردم باشد ایجاد میشود که اتفاق کمی نیست. ایجاد «دیتابانک» یا بانک اطلاعات کارفرمایان تا اطلاعات خود را وارد کنند، در دوره کرونا اتفاق افتاد. به همین دلیل دیگر شناسایی کارگاههای آسیب دیده و پرداختها به آنان با سهولت بیشتری انجام شد. در کنار همه اینها، یک اتفاق خوب دیگر، پذیرش دورکاری از سوی بیمهها بود. تا پیش از این ممکن بود مردم برای امور بیمهای خود وارد یک سازمان شوند، اما مسئول آن نباشد و همین باعث جریمه آنان شود، اما امروز دیگر این اتفاق نمیافتد، زیرا دورکاری در این حوزه با استناد به مقرراتی پذیرفته شده است. همه این اتفاقات در عرض چند ماه افتاد و اگر این چند ماهها بیشتر وجود داشته باشد، اتفاقات به مراتب بهتری هم میتواند بیفتد.
هرچند شما به این دستاوردها اشاره کردید، اما سازمان شما در ماجرای ثبت کارتهای بانکی به جای کارت سوخت، شکست خورد. باوجود آغاز اقدامات عملی، طرح شما کنار زده شد و کارت سوخت احیا شد.
با طرح ما مخالفت شد، اما یک ماه پس از احیای کارت سوخت و حتی امروز هم، میزان لیتر بنزینی که با کارت بانکی به شهروندان داده میشود، بیش از میزان لیتری است که مردم با کارتهای سنتی سوختگیری میکنند. زیرا آژانسها، تاکسیهای اینترنتی و خیلی از گروههای خاص دریافت کننده انرژی به صورت سهمیه، فقط و فقط میتوانستند از این روش استفاده کنند. اتفاقاً این مسأله نمونه جالبی است از اینکه یک بخش سنتی چگونه میتواند با یک راهکار مدرن و راهکارهای مدرن مخالفت کند و درنهایت بعد از اینکه هزینههایی را به کشور تحمیل کرد، از تصمیم خود برگردد و از همان روش مدرن استفاده کند.
یک بخش سنتی که همچنان در برابر نوآوری مقاومت میکند، صداوسیما است. حتی در ستاد ملی مبارزه با کرونا هم دیده شد که رئیس صداوسیما، در برابر درخواست تبلیغات استارتاپهایی که در ایام کرونا به کمک نظام توزیع کالا و خدمات آمده بودند، مقاومت کرد و در نهایت هم این سازمان حاضر نشد فضای تبلیغاتی به این شرکتها اختصاص بدهد. اقتصاد سیاسی این رویکرد صداوسیما چیست؟
صداوسیما با یک شرکت قراردادی منعقد کرده و طی آن به صورت انحصاری تبلیغات بخش مدرن صداوسیما، مانند کدهای دستوری ستاره مربع یا تبلیغات این حوزه را به آن شرکت واگذار کرد. این قرارداد انحصاری باعث میشود که آن شرکت خاص، هم در یک جایگاه انحصاری بنشیند وهم در آن جایگاه انحصاری، شروع کند به انتخاب کردن و حتی باجگیری از شرکتهای استارتاپی که به ازای تبلیغ برای این شرکتها، بخشی از سهام آنها را بگیرد.
شرکتهای استارتاپی عموماً به چنین قراردادهای انحصاری با صداوسیما دسترسی ندارند.
همین طور است. یکی از سؤالات بسیار مهم این است که اولاً خود این قرارداد انحصاری محل اشکال است، ثانیاً آن قرارداد انحصاری دقیقاً با چه کسانی بسته شده است و سهامداران آنان چه کسانی هستند؟
این سؤالها برای شما روشن نیست؟
بخشی از آن برای من روشن است.
مسأله دیگر تلویزیونهای اینترنتی است. پس از اظهارنظر وزیر ارتباطات، سازمان بازرسی مخالفت کرد. از زاویه حکمرانی، چطور وزیر ارتباطات این خبر را اعلام میکند، اما بعداً یک نهاد نظارتی آن را رد میکند و میگوید چنین چیزی ممکن نیست و خلاف قانون اساسی است؟
از نظر ما اساساً نقص قانونی وجود ندارد. طرح «انتخاب هر ایرانی، یک تلویزیون اینترنتی» برای این بود که میزان استفاده مردم از شبکه ثابت افزایش یابد. یک طرح تشویقی درنظر گرفتیم که افراد میتوانستند در مدت محدودی هم درخواست بدهند تا شبکه ADSL ثابت خود را افزایش بدهند و هم اینکه کسانی که ADSL داشتند، به آنان یک ماه به صورت رایگان اکانت داده میشد، این اکانت هدیه آن شرکتها بود و یک شرکت خصوصی میتواند این کار را انجام دهد. موضوع دوم این است که این شرکتها از کجا مجوز میگیرند؟ جالب این است که مجوز این شرکتها از صداوسیما است، یعنی ما تمام شرکتهایی را که از صداوسیما مجوز داشتند در این جشنواره پذیرفتیم و شرکتی را که از صداوسیما مجوز نداشت اساساً در جشنواره نمیپذیرفتیم. این مسأله، این طور به ما میگوید که گویی یک معاونت صداوسیما همکار ما میشود، معاونت دیگر صداوسیما شاکی ما. همین مسأله نشان میدهد که وقتی از صداوسیما صحبت میکنیم، به این معنی نیست که با یک کل منسجم رو به رو باشیم، بلکه آنجا هم مانند هرجای دیگری، بازیگران نوگرا با بازیگران سنتی، درون خود چالشها و درگیریهایی دارند. بنابراین درپاسخ به شما، این فرآیند کاملاً قانونی است و کاملاً هم قانونی پیش میرود و هنوز هم هیچ ابلاغیهای مبنی بر اینکه این فعالیت غیرقانونی است به ما داده نشده است.
«وس» چه میزان گردش مالی داشت و به چه سرانجامی رسید؟
گردش مالی آن در حدود سال 95، 3 هزار میلیارد تومان در سال بود. مسأله ما این بود که اگر یک فرد به صورت آگاهانه این خدمات را انتخاب میکرد، هیچ مشکلی وجود نداشت و ما هم هیچ وقت مخالف آن نبودیم، اما اینکه از ناآگاهی مردم سوءاستفاده شود، مسأله دیگری است. به عنوان مثال، اینکه هنگام پخش یک سریال یا در یک اپلیکیشن، به صورت ناخواسته با زدن یک شمارهای یا نصب یک نرمافزار عضو یکی از این سرویسها شوید و به صورت ناخواسته و با سوء استفاده از ناآگاهی شما روزانه 100 تا 50 تومان از حساب شما برداشت کنند، ما با این مسأله مشکل داریم. البته با ایجاد کیف پولها که امیدواریم مصوبه آن نهایی شود، بخش عمدهای از این مشکل حل خواهد شد. زیرا در این صورت کاربران میتوانند در کیف پول خود سقفی تعیین کنند که مثلاً ماهانه میخواهم با فلان رقم در این بازیها یا مسابقهها شرکت کنم. در این صورت این انتخاب آگاهانه یک کاربر است و ما هیچ مداخلهای نخواهیم کرد. امروز این مسأله دارد به صفر میل میکند. زیرا هنوز ممکن است از همان سیستم برای امور دیگر، مانند شارژ موبایل استفاده شود که داریم آن را هم جمع میکنیم.
پای یکی از پستهای شما در توئیتر، نوشته شده بود که دفاتر پیشخوان یا دفاتر الکترونیک دولت یک تناقض است، زیرا از الکترونیکی بودن فرآیندها صحبت میشود، اما درعین حال شما ناچارید برای کارهای خود در این دفاتر حاضر شوید، کپی بگیرید، کارت بکشید و قس علی هذا. یا پلیس به اضافه 10 هنوز هم هست. پاسخ شما چیست؟
باید با یک نگاه تاریخی به این مسأله بنگریم. بویژه اینکه این مسأله نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها هم صادق است. بهطور کلی وقتی وارد دوره خدمات الکترونیکی میشوید، باید درنظر بگیرید که شاید بخشی از مردم سواد دیجیتالی لازم یا ابزار آن را نداشته باشند. در دنیا برای حل این مسأله، پیشخوانهای دولت را تعریف کردند که در ایران نیزهمین کار را کردیم. ابتدا پیشخوانهای دولت خدماتی ارائه میدهند تا زمانی که خدمات الکترونیکی میشود و سواد الکترونیکی و میزان دسترسی مردم به اینترنت هم افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال در سال 92 میزان دسترسی به اینترنت در ایران 22 درصد بود و امروز این میزان به 90 درصد رسیده است. معنای ضمنی این پیشرفت این است که مشتریهای این پیشخوانها کاهش یافته است، اما درعین حال این پیشخوانها تمایل ندارند تا از وظایف آنان کم شود. این تضاد منافع فقط مربوط به پیشخوانها نیست، در بیمهها هم این اتفاق میافتد. ما تعداد زیادی شرکت بیمه داریم که کارگزار بیمه هستند. اکنون که فرآیندها الکترونیکی شده است، مشتری آنان هم کم شده است، زیرا مردم از طریق سایت و موبایل بیمه خود را خریداری میکنند. طبیعتاً در این صورت این گروه نخستین معترضان توسعه الکترونیکی خواهند بود. این قضیه برای پلیس +10 هم صادق است، زیرا اگر شما خدماتی مانند سوء پیشینه را الکترونیکی کنید، او کارکرد، مشتری و شغل خود را از دست میدهد. پس ما با گروههای مختلف با منافع مختلف رو به رو هستیم. الزاماً به این معنی نیست که این گروهها مخالف توسعه هستند، بلکه واقعیت این است که آنان خواستهای دارند مبنی بر اینکه درصورت الکترونیکی شدن، شغل من چه میشود؟ حرف او چیزی نیست که بتوانید نادیده بگیرید و به خاطر توسعه همه آنان را حذف کنید. در چنین شرایطی به در پیش گرفتن رفتارهای مصالحهآمیز ناچار میشوید. یعنی حتی ممکن است خدمتی الکترونیکی شده باشد، اما بنابرهمین ملاحظات، تصمیم گرفته میشود که همچنان به صورت حضوری ارائه شود. در چنین مواردی است که در شوراهایی که پیشتر درباره آن صحبت کردم، من به عنوان رئیس سازمان فناوری اطلاعات وکیل مدافع حوزه نوگرا خواهم بود. من مشکل و درد کارگزار بیمه یا کسی را که پیشخوان دولت دارد میفهمم، اما نقش من در آن شورا وکیل مدافع استارتاپها است. قاعدتاً در آن شورا افرادی وکیل مدافع آن گروه پیشخوان یا پلیس+10 هستند. آنچه در بسیاری از موارد از آن به عنوان موانع توسعه دولت الکترونیک یاد میکنیم، ازاین جنس است. برداشت شخصی من درباره کارتهای سوخت این بود که مسأله دقیقاً از همین جنس بود. من وکیل مدافع گروههای فعال در اقتصاد دیجیتال بودم که تمایل داشت این کار به صورت دیجیتالی انجام شود، درمقابل گروههایی هم وجود داشتند که وکیل مدافع مشاغل دیگر بودند. در دولت یا هر نظام تصمیمگیری یا درهر کشوری، افراد صداهای گروههای مختلف برای توسعه هستند. مهم این است که ما یک فرآیند شفاف داشته باشیم که اولاً تبادل اطلاعات و آرا در آن مشخص شود و معلوم شود که هر فرد در طول زندگی حرفهای خود مدافع چه نگاهی بوده است، دوم اینکه گروههای مختلف بتوانند نمایندگان خود را سر میز سیاستگذاری داشته باشند. هر گروهی که نماینده خود را سر میز تصمیمگیری از دست میدهد، هر لحظه میتواند منتظر یک تصمیم باشد که برای او شگفتی خواهد داشت و خیلی از اوقات میتواند او را از بین ببرد. بنابراین تصمیمگیری در این موضوعات به همین سادگی نیست، زیرا شما با اشتغال افراد هم سروکار دارید، باید راه حل میانهای ساخت که خیلی از اوقات تبلور آن در مجموعه قوانینی است که میگوید اگر میخواهید فلان استارتاپ را راه اندازی کنید، باید یک سهامدار حوزه سنتی را هم داشته باشید، برای اینکه نمیخواهد آن حوزه سنتی بیکار شود.
نیم نگاه
صداوسیما با یک شرکت قراردادی منعقد کرده و طی آن به صورت انحصاری تبلیغات بخش مدرن صداوسیما، مانند کدهای دستوری ستاره مربع یا تبلیغات این حوزه را به آن شرکت واگذار کرد. این قرارداد انحصاری باعث میشود که آن شرکت خاص، هم در یک جایگاه انحصاری بنشیند وهم در آن جایگاه انحصاری، شروع کند به انتخاب کردن و حتی باجگیری از شرکتهای استارتاپی که به ازای تبلیغ برای این شرکتها، بخشی از سهام آنها را بگیرد.یکی ازنکات بسیار مهم این است که اولاً خود این قرارداد انحصاری محل اشکال است، ثانیاً آن قرارداد انحصاری دقیقاً با چه کسانی بسته شده است و سهامداران آنان چه کسانی هستند؟
در دوره کرونا، فناوری ارتباطات و شبکههای اجتماعی کمکهای مشخصی داشتند تا جایی که بسیاری از آدمها فکر کردند اگر چند سال پیش با کرونا مواجه شده بودیم و دسترسیهای امروز را نداشتیم، چگونه میخواستیم با کرونا مقابله کنیم؟
یکی از مهم ترین چالشهای کسانی که مخالف فضای مجازی هستند، این است که وزن بسیار زیادی به فضای مجازی میدهند و فکر میکنند با یک خبر در فضای مجازی میتوانند عالم واقعیت را کنترل کنند که این رویکرد خطرناک است
در شوراهای عالی ممکن است درباره فناوری اطلاعات تصمیمی گرفته شود، درحالی که وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات عضو آن شورا نیست، اما طبق قوانین باید از تصمیمات این شوراها تبعیت کرد. به همین نسبت این مسأله در سایر حوزهها نیز وجود دارد، به عنوان مثال، در حوزه واردات، شورایی وجود دارد که برای ورود یا صادرات نرم افزار، سرور یا موبایل تصمیم میگیرد و این تصمیم به شدت روی حوزه کاری شما تأثیرگذار است؛ به طور عمومی شهروندان از این نظام تصمیمگیری مطلع نیستند، به همین دلیل با تعجب میپرسند مگر میشود درباره فلان موضوع تصمیمی گرفته شود، اما از شما نظر نخواسته باشند؟ میگوییم بله، اتفاقاً چنین چیزی هست و در همه حوزهها نیز وجود دارد.
در ابتدای شهریورماه اتفاق بزرگی خواهیم داشت، اینکه حدوداً 99 درصد مدارس ایران به شبکه ملی یا به شبکه اختصاصی مدارس متصل میشوند. غیرازاین، یک ترافیک رایگان برای هر مدرسه و هر دانشآموز تعریف شده که خدمات و سرویسهای رایگانی
هم در آن هست
انعطاف سریع زنجانیها در مقابل شرایط کرونایی
شهر جهانی ملیله کاری در کاهش بیکاری پیشتاز شد
حمیرا حیدریان
خبرنگار
این روزها با وجود میدانداری کرونا در بخشهای مختلف و نفوذ آن در هر استان و منطقهای و سرک کشیدنش به نقاط دور و نزدیک، طاقت همگان کم و نفسها در تمامی بخشهای اقتصادی و اجتماعی به شماره افتاده است؛ با وجود این هستند استانهایی که دست از تلاش برنداشته و همچنان سعی در مبارزه با ناامیدی و رها شدن از کمند بیکاری و طی کردن پلههای صعودی اقتصادی دارند. در این میان استان زنجان توانسته است با افزایش واحدهای تولیدی در سالهای اخیر نرخ بیکاری را تا میزان قابل ملاحظهای کاهش دهد. بویژه در بخش صنایع دستی این استان گامهای بلندتر و استوارتری برداشته شده است.
طیب جعفری، معاون اداره کل تعاون، کار و رفاهاجتماعی استان زنجان در گفتوگو با خبرنگار «ایران» گفت: استان زنجان روند رو به رشد و بهبودی را از نظر اشتغال داشته و بهعنوان استان برتر شناخته میشود. اگرچه بحث شیوع بیماری کرونا در سطح کشور در اقتصاد بیتأثیر نبوده و استان زنجان نیز از این قائده مستثنی نیست، با وجود این در یک مقایسه میتوان گفت وضعیت زنجان در شرایط نسبتاً بهتری قرار دارد. وی افزود: طبق آمارهای موجود در سال 98 و بهار 99 وضعیت اشتغال در بخش کشاورزی رو به افزایش بوده و روند رو به رشدی را نسبت به سالهای گذشته نشان میدهد. همچنین وضعیت اشتغال در بخش صنعت در شرایط ثابتی قرار دارد.
انطباق سریع با شرایط کرونایی
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان گفت: نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت 15 سال و بیشتر در استان زنجان از رقم ۴۶/۷ درصد در سال 97 به رقم 49/1 درصد در سال 98 رسیده است که بر اساس آن، استان زنجان در رتبه نخست کشور از حیث مشارکت اقتصادی قرار گرفته است.»
محمدرضا یوسفی افزود: بر اساس نتایج طرح آمارگیری از نیروی انسانی کشور، استان زنجان درکنار افزایش نرخ مشارکت اقتصادی، شاهد کاهش نرخ بیکاری در سال 98 بوده است. براساس این گزارش، نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر استان از رقم 8/6 درصد در سال 97 به رقم 8 در سال 98 کاهش پیدا کرده است که در این شاخص نیز استان در رتبه سوم کشوری قرار دارد. تغییرات این دو شاخص نشان از اثربخشی برنامههای استانی در امر اشتغال دارد.
وی خاطرنشان ساخت: شاخص نسبت اشتغال استان زنجان نیز از رقم 42/7 در سال 97 به رقم 45/1 درصد در سال 98 رسیده است که بالاترین نسبت در بین تمامی استانها را داراست و از این حیث استان زنجان در رتبه نخست کشوری قرار دارد. بنابر تعریف آماری، نسبت اشتغال برابر با سهم جمعیت شاغل به کل جمعیت در سن کار (15 ساله و بیشتر) ضرب در 100است. این نسبت برای کل کشور در سال 98، برابر با ۳۹/۴ درصد بوده است.
وی همچنین با اشاره به شیوع بیماری کرونا و تأثیر آن بر روند کسب و کار و بیکار شدن برخی از افراد اظهارداشت: از آنجا که پیشبینی میشد شیوع این بیماری تعدادی از کارگاهها و اشتغال نیروی کار را تحت تأثیر قرار دهد، همزمان با کشور، طراحی و راهاندازی سامانه ثبتنام بیمه بیکاری در استان زنجان نیز از همان روزهای ابتدایی شیوع ویروس در دستور کار قرار گرفت. پس از راهاندازی و به مرور زمان با تأثیری که این بیماری بر فعالیت کسب و کارها گذاشت تاکنون حدود هفت هزار نفر در این استان با ثبتنام در این سامانه متقاضی بهرهمندی از بیمه بیکاری شدند. همچنین در گام بعدی بر اساس برنامهریزی انجام شده، حمایت از نیم دهک جامعه که فاقد برخورداری از هرگونه خدمات سازمانهای حمایتی هستند در قالب پرداخت کمکهای 200 تا 600 هزار تومانی بر اساس تعداد اعضای خانوار در دستور کار قرار گرفت که تاکنون 2 مرحله از این کمکها به مشمولان پرداخت شده است.
7 هزار شاغل در صنایع دستی زنجان
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان زنجان در خصوص اشتغال در بخش صنایع دستی استان نیز گفت: هماکنون هفت هزار نفر در این استان در تولید و عرضه صنایع دستی فعالیت دارند.
محمدرضا یوسفی افزود: صنایع دستی یکی از حوزههای اشتغالزا در استان است که در آن میتوان با اعتبارات به مراتب کمتر در مقایسه با سایر بخشها و رشتهها، اشتغالزایی کرد.
نزدیک به 60 رشته صنایع دستی در استان زنجان وجود دارد که در میان آنها ملیله کاری، چاروق دوزی، چاقوسازی، مسگری، قلمزنی، گلیم بافی، گیوه بافی و گیوه دوزی از صنایع دستی بومی این خطه به شمار میروند.
یوسفی با بیان اینکه یکی از اقدامات مورد توجه برای ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری در استان، اهتمام به تقویت مشاغل حوزه صنایع دستی و مشاغل خانگی و روستایی است، اظهار داشت: برای تحقق این امر، طرحهای مختلف اشتغالزایی برنامهریزی شده و نظارت کافی نیز برای اجرای قانونی این طرحها صورت میگیرد. وی با تأکید بر اینکه بههیچ وجه اجازه نخواهیم داد طرحهای اشتغالزایی از مسیری که برای این طرحها تعیین شده است، منحرف شود، خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین وظایف کمیته نظارت و دبیرخانه کارگروه اشتغال استان، نظارت بر حسن اجرای این طرحها است و در صورت مشاهده تخلف، با متخلفان برخورد خواهد شد.
اشتغال خرد در صنایع دستی
امیر ارجمند مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی زنجان نیز در گفتوگو با خبرنگار «ایران» گفت: در حال حاضر 60 رشته صنایع دستی در استان وجود دارد که اکثر هنرمندان در این رشتهها مشغول به فعالیت هستند اما اگر بخواهیم نگاه بومی داشته باشیم میتوان گفت 5 رشته اصلی مسگری، چاقوسازی، انگشترسازی، ملیله کاری و قلم زنی جزو بومیترین رشتههای صنایع دستی این استان محسوب میشود.
وی افزود: طبق آمار و بررسیهای انجام شده در سال 98 نزدیک به 850 نفر به طور مستقیم برای ایجاد کارگاه یا بهصورت انفرادی پروانه فعالیت دریافت کردهاند که این رقم خوبی به حساب میآید.
وی با اشاره به شیوع بیماری کرونا و تأثیر آن در روند فعالیت شاغلین در این صنایع افزود: با توجه به اینکه استان زنجان قطب ملیله دوزی در کشور و حتی جهان به حساب میآید تمام تلاش ما بر این است که با شرایط فعلی پیش آمده، این حوزه دچار چالش نشود. بههمین منظور سعی شده با برنامهریزی و ارائه طرحهای متنوع در حفظ این میراث اقدامات لازم را انجام دهیم.
این مسئول با بیان اینکه در بخش کارگاههای چاقوسازی نیز امسال فعالیتهای خوبی صورت گرفته و در برخی از این کارگاهها نزدیک به 40 نفر مشغول به فعالیت هستند، اظهار داشت: با توجه به شیوع این بیماری و اینکه بهدنبال آن بهترین زمان گردشگری و فروش صنایع دستی(اسفندماه و فروردین) از دست رفت، اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان تلاش کرده با ارائه تسهیلات و وامهای بلاعوض، این صنایع و اشتغالزایی در آن را بهصورت پایدار نگه دارد و حفظ کند. بنابراین 14 بسته اشتغالزایی، تولید، عرضه و فروش را نیز برای فعالان این عرصه در نظر گرفته است و خوشبختانه تا حد زیادی توانستهایم در خصوص اشتغالزایی قدمهای مثبت برداریم.
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی زنجان خاطرنشان کرد: آنچه میتواند در این برهه، مشکل اشتغال را رفع کند، اشتغال خرد در صنایع دستی است و صندوق کارآفرینی امید نیز در این زمینه تسهیلات مناسبی ارائه میدهد.
ضمیمه «ایران» منتشر شد
حیات ۵۰ ساله بهشت زهرای تهران
جهان آنجا و جان اینجاست
- پیروز حناچی، شهردار تهران: امانتدارخاطرات شهر ما
- گفت وگو با دکتر سعید خال مدیر عامل سازمان بهشت زهـرا(س):
مرگ اندیشی باعث افزایش کیفیت زندگی می شود
- گزارشی از قطعات شهدا ، هنرمندان، مشاهیر،نوزادان
و آرامگاههای خانوادگی در بهشـت زهرا(س)
- روایت کسانی کــه شب را در بزرگترین آرامستان تهران میگذرانند
رئیس جمهوری در مراسم بهرهبرداری از 18 پروژه ملی در استان هرمزگان:
جاسک به یک بندر بسیار مهم در حوزه نفت تبدیل خواهد شد
گروه اقتصادی / در دوازدهمین هفته از پویش #هرهفته_الف_ب_ایران، نوبت به جنوبیترین استان ایران در شمال تنگه هرمز رسید؛ یعنی استان هرمزگان که نامش را از تنگه مجاورش میگیرد و قرار است بزودی با بهرهبرداری از خط لوله گوره-جاسک به یکی از استراتژیترین استانهای ایران تبدیل شود.
در این راستا هفته گذشته ۱۸ پروژه ملی در حوزه آب و برق در استان هرمزگان، بهصورت ویدئوکنفرانسی بهرهبرداری رسمی شد که برای آن ۲هزار و ۶۶۷ میلیارد تومان سرمایهگذاری صورت گرفته است. رئیس جمهوری روز پنجشنبه هفته گذشته دستور این افتتاحها را صادر کرد. پروژههایی که زمینه اشتغال ۵ هزار نفر را فراهم کرده است. واحد شماره یک نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت ۱۷۵ مگاوات، سامانه نمکزدایی (آب شیرینکن) بندرعباس، طرح آبرسانی به شهرستان بشاگرد، ۱۴ پروژه انتقال و توزیع نیروی برق در سطح استان هرمزگان و ۲ طرح تأمین آب کشاورزی و شهرک صنعتی در شهرستان میناب، طرحها و پروژههایی بود که با دستور رئیس جمهوری در استان هرمزگان به بهرهبرداری رسید. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی در این مراسم ضمن صدور دستور بهرهبرداری از طرحهای حوزه آب و برق در استان هرمزگان با توضیحات ارائه شده از سوی مسئولان این پروژهها و طرحها در جریان روند اقدامات انجام شده و چگونگی راهاندازی و تولیدات این طرحها قرار گرفت و در عین حال گفت: افتتاح این پروژههای مهم در سراسر کشور و مهمتر از همه طراحی و اجرای آنها به دست دانشمندان و متخصصان ایرانی، افتخاری بزرگ برای همه ایرانیان است.
خودکفایی 90 درصدی
در ادامه روحانی اظهار کرد: با وجود همه تحریمها و فشارهای دشمنان، هماکنون حدود ۹۰ درصد امور طراحی و اجرای پروژههای مهم صنعت پیچیده برق به وسیله متخصصان توانمند ایرانی انجام میگیرد که باید بهسمت خودکفایی کامل در این صنعت پیش برویم.
رئیس جمهوری با قدردانی از همه دست اندرکاران وزارت نیرو، سرمایهگذاران و کارآفرینان در بخش خصوصی و شرکتهای وابسته به دولت، عمومی غیردولتی، کارگران، مهندسین، طراحان و همه آنانی که در عرصه خودکفایی کشور میکوشند، گفت: امروز با تلاش این عزیزان در بخشهای مختلف کشور از جمله در بخشهای تصفیه آب و رساندن آب به روستاها، بخش فاضلاب، نیروگاهها و آب شیرینکنها، کار عظیم و بزرگی انجام گرفته است.
جاسک، بندر بسیار مهم صادراتی نفت میشود
رئیس جمهوری استان هرمزگان را یک استان استراتژیک نامید و ادامه داد: روز بسیار مهمی برای مردم این استان است که از تنگه هرمز محافظت میکند. بنادر این استان در تجارت خارجی ایران و تأمین کالاهایی که مورد نیاز کشور نقش اساسی دارد. نه تنها بنادر بلکه صنعت این استان، پالایشگاههای بسیار عظیم آن و توان تولیدی آن درخصوص کالاهایی نظیر بنزین به اهمیت آن افزوده است و بزودی بیشتر نیز خواهد شد.
وی با اشاره به نقش مهم و راهبردی استان هرمزگان در کشور و از همه مهمتر مردم بسیار خوب و وفادار و مرزدار این استان گفت که جاسک بزودی به یک بندر بسیار مهم صادراتی نفت ما تبدیل میشود و بنابراین جایگاه این استان روز به روز رفیعتر و مهمتر خواهد شد.
افزایش 6 برابری تصفیهخانهها
روحانی اظهارداشت: در ابتدای انقلاب اسلامی تنها ۷۴ درصد جمعیت شهرها از آب بهداشتی برخوردار بودند که این رقم اکنون به ۹۹.۹ درصد رسیده و در حوزه تصفیه خانهها نیز از ۲۷ مورد با محاسبه اقداماتی که تا پایان امسال میشود، به ۱۶۷ تصفیه خانه خواهیم رسید که این رقم یک افزایش شش برابری را نشان میدهد. وی افزود: آنهایی که میگویند انقلاب چه کار کرده، انقلاب اسلامی فقط در بخش تصفیه فاضلاب نسبت به قبل از انقلاب ۶۳ برابر تلاش کرده و ما دست همه مهندسین و کارگران را میبوسیم.
بهرهگیری از آب دریا
رئیس جمهوری با تأکید بر ضرورت بهرهگیری بهینه از همه منابع آبی کشور از جمله آب دریاها گفت: امروز حدود ۲۶ میلیارد متر مکعب آب دریاها بدون نمک زدایی در اختیار استانهای ساحلی قرار میگیرد و همزمان برای استانهای ساحلی بیش از ۴.۴ میلیارد مترمکعب آب نیز جهت شیرینسازی در نظر گرفته شده که با فرآیند شیرینسازی این رقم به ۱.۴ میلیارد مترمکعب میرسد.
روحانی با تأکید بر اینکه باید از آب دریا در چارچوب محیط زیست استفاده کنیم، افزود: برای تأمین آب مورد نیاز استانهای غیرساحلی همانند خراسان جنوبی، کرمان، یزد، سمنان و حتی خراسان رضوی هم ۳.۷ میلیارد مترمکعب آب در نظر گرفته شده که این رقم هم بعد از فرآیند شیرینسازی به ۱.۳ میلیارد متر مکعب خواهد رسید. رئیس جمهوری سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه شیرینسازی و انتقال آب دریاها به بخشهای مورد نیاز در کشور را ضروری خواند و گفت که با این اقدام سرمایهگذاران به اصل سرمایه خود و سود حاصل از آن دست خواهند یافت.
85 آب شیرین کن در ایران فعال میشود
رئیس جمهوری با اشاره به اهمیت نقش آب و برق در توسعه و عمران کشور گفت: هماکنون ۶۱ آب شیرین کن در کشور فعال است که ۳۶ مورد آن در استان هرمزگان است و در این میان ۹ مورد از ۲۴ آب شیرین کن در حال تأسیس نیز به این استان اختصاص دارد. به این ترتیب در مجموع بزودی ۸۵ آب شیرین کن در کشور فعال خواهد بود که ۵۴ مورد آن در دولت تدبیر و امید به ثمر نشسته یعنی از ۴۸۵هزار متر مکعب آبی که از آب شیرین کنها تا پایان سال بهدست خواهد آمد، ۳۳۰ هزار مترمکعب آن، به دولت یازدهم و دوازدهم مربوط میشود.
شرایط خاص است، صرفهجویی کنید
روحانی همچنین با بیان اینکه مردم با فرهنگ با صرفهجویی در مصرف آب و برق ما را یاری کنند، گفت: در این شرایط خاصی که با شیوع بیماری کرونا ایجاد شده، تأمین آب و برق اهمیت بیشتری یافته است و مردم با فرهنگ بلند خود لازم است با مصرف بهینه، وزارت نیرو را در این عرصه یاری و کمک کنند.
آب به بشاگرد رسید
رئیس جمهوری همچنین رساندن آب به منطقه محروم بشاگرد را خبری خوب برای همگان دانست.
مرحله اول طرح آبرسانی از سد جگین به بشاگرد، شامل آبرسانی به شهر سردشت و ۸ روستای مسیر است که با هدف ایجاد منابع آبی پایدار و توسعه شهر و روستاهای بشاگرد اجرا شده است. طرح مهم و پیچیدهای است و 81 کیلومتر خط انتقال و 900 متر پمپاژ بهدلیل منطقه کوهستانی بودن آن احداث شده است. اعتبار اجرای این طرح نیز یک هزار ۸۱۰ میلیارد ریال بود. در این راستا گفته میشود که طرح آبرسانی به ۵۵ روستای بشاگرد امسال بهرهبرداری میشود که خبر خوبی برای این منطقه خواهد بود.
برش
افتتاح 209 پروژه دیگر تا پایان سال
در آیین بهرهبرداری از 20 پروژه صنعت آب و برق استان هرمزگان در چارچوب دوازدهمین هفته پویش #هرهفته-الف-ب-ایران، وزیر نیرو از بهرهبرداری 209 پروژه دیگر تا پایان امسال در قالب پویش #هرهفته-الف-ب-ایران در استانهای مختلف کشور خبر داد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، «رضا اردکانیان» در این زمینه بیان کرد: تاکنون با احتساب پروژههای استان هرمزگان 44 پروژه در 14 استان با 14 هزار و 100 میلیارد تومان به اتمام رسیده و وارد مدار بهرهبرداری شده است. 209 پروژه دیگر با 36 هزار میلیارد تومان تا پایان امسال به بهرهبرداری خواهد رسید. اردکانیان با اشاره به اهمیت این پویش گفت: این برنامه حاکی از سیر طبیعی فعالیتهای اقتصادی و تمرکز مدیران و دست اندرکاران بر کار خود و عدم اتکای صددرصدی به صادرات روزانه نفت و همراهی مردم و بخش خصوصی است. وزیر نیرو درباره سامانه آب شیرین کن استان هرمزگان گفت: فاز اول آب شیرین کن هرمزگان سال 96 افتتاح شد، فاز دوم امروز (پنجشنبه) افتتاح میشود و 100 هزار متر مکعب دیگر تا پایان امسال بهرهبرداری خواهد شد. همزمان با بهرهبرداری از سدها امکان بهرهبرداری از چاهها را هم داریم که آب با کیفیت در اختیار مردم قرار گیرد.
هفته گرم در انتظار صنعت آب و برق
وزیر نیرو در عین حال با بیان اینکه این هفته بنا به پیشبینیها هفته گرمی پیش رو خواهیم داشت و فشار روی واحدهای تولید برق از جهت تجهیزات سرمایشی خواهد بود گفت: پارسال، پیک بار در 30 تیر 57 هزار و 681 مگاوات بود، اوج اخیر هم به میزان 58 هزار و 647 مگاوات در پنجشنبه گذشته بوده و پیشبینی میشود این رکورد هفته آینده شکسته شود. اردکانیان افزود: پارسال به نسبت سال 97 اوج بار ما حداکثر یک درصد افزایش داشت و تلاش می کنیم که امسال و تابستان سال آینده هم افزایش آن از یک درصد تجاوز نکند که سه سال پیاپی بهعنوان عملکرد ملت ایران به دنیا گزارش کنیم. وی گفت: در حالی که سالهای قبل رشد پیک بار حدود 5 درصد بود و برای تأمین برق سه هزار مگاوات نیروگاه با 2.5 میلیارد دلار سرمایهگذاری میکردیم اما دستاورد خوبی است که پیکسایی میکنیم. تولید انرژی ما پارسال و امسال 4 تا 4 و نیم درصد افزایش داشت و نه تنها خاموشی نداشتیم بلکه علاوه بر تأمین نیاز صنعت و صادرات تولید انرژی بیشتری داشتیم.
افزایش 290 مگاواتی ظرفیت نیروگاهی هرمزگان
همچنین وزیر نیرو گفت: با بهرهبرداری از واحد اول بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم بهظرفیت 175 مگاوات و ارتقای توان نیروگاه بندرعباس به میزان 114 مگاوات، در مجموع 290 مگاوات بهظرفیت نصب شده نیروگاهی در استان هرمزگان اضافه خواهد شد.
وی افزود: پروژههای بزرگی در استان هرمزگان افتتاح شد که از جمله این پروژهها در بخش برق، واحد یک بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات با سرمایهگذاری بخش خصوصی است که تولید همزمان آب شیرین هم خواهد داشت. سیستم آب شیرین کن آن با خروجی واحد کار میکند. اردکانیان اضافه کرد: در بخش برق، 14 طرح انتقال و توزیع در مناطق مختلف استان بویژه در بخش توزیع به بهرهبرداری رسید و بههمین مناسبت اعلام میکنم اولین بانوی مدیرعامل در صنعت آب و برق کار خود را در استان هرمزگان شروع کرده است و این انتصاب بهعنوان اولین مدیرعامل زن در شرکت توزیع برق را به فال نیک میگیریم. وزیر نیرو اظهار کرد: علاوه بر بخش برق در حوزه آب،20 هزار متر مکعب دوم سیستم آب شیرین بزرگ صد هزار متر مکعبی بندرعباس افتتاح شد. مصرف آب بندرعباس و مناطق اطراف شهرستان خمیر حدود سه هزار و 100 لیتر بر ثانیه است که از سدهای میناب و شمیل و نیان برای سیستم آب شیرینکن تأمین میشود و با آب این سامانه نیاز بخشی از بندرعباس و خمیر از آب باکیفیت تأمین خواهد شد.
در این راستا هفته گذشته ۱۸ پروژه ملی در حوزه آب و برق در استان هرمزگان، بهصورت ویدئوکنفرانسی بهرهبرداری رسمی شد که برای آن ۲هزار و ۶۶۷ میلیارد تومان سرمایهگذاری صورت گرفته است. رئیس جمهوری روز پنجشنبه هفته گذشته دستور این افتتاحها را صادر کرد. پروژههایی که زمینه اشتغال ۵ هزار نفر را فراهم کرده است. واحد شماره یک نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت ۱۷۵ مگاوات، سامانه نمکزدایی (آب شیرینکن) بندرعباس، طرح آبرسانی به شهرستان بشاگرد، ۱۴ پروژه انتقال و توزیع نیروی برق در سطح استان هرمزگان و ۲ طرح تأمین آب کشاورزی و شهرک صنعتی در شهرستان میناب، طرحها و پروژههایی بود که با دستور رئیس جمهوری در استان هرمزگان به بهرهبرداری رسید. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی در این مراسم ضمن صدور دستور بهرهبرداری از طرحهای حوزه آب و برق در استان هرمزگان با توضیحات ارائه شده از سوی مسئولان این پروژهها و طرحها در جریان روند اقدامات انجام شده و چگونگی راهاندازی و تولیدات این طرحها قرار گرفت و در عین حال گفت: افتتاح این پروژههای مهم در سراسر کشور و مهمتر از همه طراحی و اجرای آنها به دست دانشمندان و متخصصان ایرانی، افتخاری بزرگ برای همه ایرانیان است.
خودکفایی 90 درصدی
در ادامه روحانی اظهار کرد: با وجود همه تحریمها و فشارهای دشمنان، هماکنون حدود ۹۰ درصد امور طراحی و اجرای پروژههای مهم صنعت پیچیده برق به وسیله متخصصان توانمند ایرانی انجام میگیرد که باید بهسمت خودکفایی کامل در این صنعت پیش برویم.
رئیس جمهوری با قدردانی از همه دست اندرکاران وزارت نیرو، سرمایهگذاران و کارآفرینان در بخش خصوصی و شرکتهای وابسته به دولت، عمومی غیردولتی، کارگران، مهندسین، طراحان و همه آنانی که در عرصه خودکفایی کشور میکوشند، گفت: امروز با تلاش این عزیزان در بخشهای مختلف کشور از جمله در بخشهای تصفیه آب و رساندن آب به روستاها، بخش فاضلاب، نیروگاهها و آب شیرینکنها، کار عظیم و بزرگی انجام گرفته است.
جاسک، بندر بسیار مهم صادراتی نفت میشود
رئیس جمهوری استان هرمزگان را یک استان استراتژیک نامید و ادامه داد: روز بسیار مهمی برای مردم این استان است که از تنگه هرمز محافظت میکند. بنادر این استان در تجارت خارجی ایران و تأمین کالاهایی که مورد نیاز کشور نقش اساسی دارد. نه تنها بنادر بلکه صنعت این استان، پالایشگاههای بسیار عظیم آن و توان تولیدی آن درخصوص کالاهایی نظیر بنزین به اهمیت آن افزوده است و بزودی بیشتر نیز خواهد شد.
وی با اشاره به نقش مهم و راهبردی استان هرمزگان در کشور و از همه مهمتر مردم بسیار خوب و وفادار و مرزدار این استان گفت که جاسک بزودی به یک بندر بسیار مهم صادراتی نفت ما تبدیل میشود و بنابراین جایگاه این استان روز به روز رفیعتر و مهمتر خواهد شد.
افزایش 6 برابری تصفیهخانهها
روحانی اظهارداشت: در ابتدای انقلاب اسلامی تنها ۷۴ درصد جمعیت شهرها از آب بهداشتی برخوردار بودند که این رقم اکنون به ۹۹.۹ درصد رسیده و در حوزه تصفیه خانهها نیز از ۲۷ مورد با محاسبه اقداماتی که تا پایان امسال میشود، به ۱۶۷ تصفیه خانه خواهیم رسید که این رقم یک افزایش شش برابری را نشان میدهد. وی افزود: آنهایی که میگویند انقلاب چه کار کرده، انقلاب اسلامی فقط در بخش تصفیه فاضلاب نسبت به قبل از انقلاب ۶۳ برابر تلاش کرده و ما دست همه مهندسین و کارگران را میبوسیم.
بهرهگیری از آب دریا
رئیس جمهوری با تأکید بر ضرورت بهرهگیری بهینه از همه منابع آبی کشور از جمله آب دریاها گفت: امروز حدود ۲۶ میلیارد متر مکعب آب دریاها بدون نمک زدایی در اختیار استانهای ساحلی قرار میگیرد و همزمان برای استانهای ساحلی بیش از ۴.۴ میلیارد مترمکعب آب نیز جهت شیرینسازی در نظر گرفته شده که با فرآیند شیرینسازی این رقم به ۱.۴ میلیارد مترمکعب میرسد.
روحانی با تأکید بر اینکه باید از آب دریا در چارچوب محیط زیست استفاده کنیم، افزود: برای تأمین آب مورد نیاز استانهای غیرساحلی همانند خراسان جنوبی، کرمان، یزد، سمنان و حتی خراسان رضوی هم ۳.۷ میلیارد مترمکعب آب در نظر گرفته شده که این رقم هم بعد از فرآیند شیرینسازی به ۱.۳ میلیارد متر مکعب خواهد رسید. رئیس جمهوری سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه شیرینسازی و انتقال آب دریاها به بخشهای مورد نیاز در کشور را ضروری خواند و گفت که با این اقدام سرمایهگذاران به اصل سرمایه خود و سود حاصل از آن دست خواهند یافت.
85 آب شیرین کن در ایران فعال میشود
رئیس جمهوری با اشاره به اهمیت نقش آب و برق در توسعه و عمران کشور گفت: هماکنون ۶۱ آب شیرین کن در کشور فعال است که ۳۶ مورد آن در استان هرمزگان است و در این میان ۹ مورد از ۲۴ آب شیرین کن در حال تأسیس نیز به این استان اختصاص دارد. به این ترتیب در مجموع بزودی ۸۵ آب شیرین کن در کشور فعال خواهد بود که ۵۴ مورد آن در دولت تدبیر و امید به ثمر نشسته یعنی از ۴۸۵هزار متر مکعب آبی که از آب شیرین کنها تا پایان سال بهدست خواهد آمد، ۳۳۰ هزار مترمکعب آن، به دولت یازدهم و دوازدهم مربوط میشود.
شرایط خاص است، صرفهجویی کنید
روحانی همچنین با بیان اینکه مردم با فرهنگ با صرفهجویی در مصرف آب و برق ما را یاری کنند، گفت: در این شرایط خاصی که با شیوع بیماری کرونا ایجاد شده، تأمین آب و برق اهمیت بیشتری یافته است و مردم با فرهنگ بلند خود لازم است با مصرف بهینه، وزارت نیرو را در این عرصه یاری و کمک کنند.
آب به بشاگرد رسید
رئیس جمهوری همچنین رساندن آب به منطقه محروم بشاگرد را خبری خوب برای همگان دانست.
مرحله اول طرح آبرسانی از سد جگین به بشاگرد، شامل آبرسانی به شهر سردشت و ۸ روستای مسیر است که با هدف ایجاد منابع آبی پایدار و توسعه شهر و روستاهای بشاگرد اجرا شده است. طرح مهم و پیچیدهای است و 81 کیلومتر خط انتقال و 900 متر پمپاژ بهدلیل منطقه کوهستانی بودن آن احداث شده است. اعتبار اجرای این طرح نیز یک هزار ۸۱۰ میلیارد ریال بود. در این راستا گفته میشود که طرح آبرسانی به ۵۵ روستای بشاگرد امسال بهرهبرداری میشود که خبر خوبی برای این منطقه خواهد بود.
برش
افتتاح 209 پروژه دیگر تا پایان سال
در آیین بهرهبرداری از 20 پروژه صنعت آب و برق استان هرمزگان در چارچوب دوازدهمین هفته پویش #هرهفته-الف-ب-ایران، وزیر نیرو از بهرهبرداری 209 پروژه دیگر تا پایان امسال در قالب پویش #هرهفته-الف-ب-ایران در استانهای مختلف کشور خبر داد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، «رضا اردکانیان» در این زمینه بیان کرد: تاکنون با احتساب پروژههای استان هرمزگان 44 پروژه در 14 استان با 14 هزار و 100 میلیارد تومان به اتمام رسیده و وارد مدار بهرهبرداری شده است. 209 پروژه دیگر با 36 هزار میلیارد تومان تا پایان امسال به بهرهبرداری خواهد رسید. اردکانیان با اشاره به اهمیت این پویش گفت: این برنامه حاکی از سیر طبیعی فعالیتهای اقتصادی و تمرکز مدیران و دست اندرکاران بر کار خود و عدم اتکای صددرصدی به صادرات روزانه نفت و همراهی مردم و بخش خصوصی است. وزیر نیرو درباره سامانه آب شیرین کن استان هرمزگان گفت: فاز اول آب شیرین کن هرمزگان سال 96 افتتاح شد، فاز دوم امروز (پنجشنبه) افتتاح میشود و 100 هزار متر مکعب دیگر تا پایان امسال بهرهبرداری خواهد شد. همزمان با بهرهبرداری از سدها امکان بهرهبرداری از چاهها را هم داریم که آب با کیفیت در اختیار مردم قرار گیرد.
هفته گرم در انتظار صنعت آب و برق
وزیر نیرو در عین حال با بیان اینکه این هفته بنا به پیشبینیها هفته گرمی پیش رو خواهیم داشت و فشار روی واحدهای تولید برق از جهت تجهیزات سرمایشی خواهد بود گفت: پارسال، پیک بار در 30 تیر 57 هزار و 681 مگاوات بود، اوج اخیر هم به میزان 58 هزار و 647 مگاوات در پنجشنبه گذشته بوده و پیشبینی میشود این رکورد هفته آینده شکسته شود. اردکانیان افزود: پارسال به نسبت سال 97 اوج بار ما حداکثر یک درصد افزایش داشت و تلاش می کنیم که امسال و تابستان سال آینده هم افزایش آن از یک درصد تجاوز نکند که سه سال پیاپی بهعنوان عملکرد ملت ایران به دنیا گزارش کنیم. وی گفت: در حالی که سالهای قبل رشد پیک بار حدود 5 درصد بود و برای تأمین برق سه هزار مگاوات نیروگاه با 2.5 میلیارد دلار سرمایهگذاری میکردیم اما دستاورد خوبی است که پیکسایی میکنیم. تولید انرژی ما پارسال و امسال 4 تا 4 و نیم درصد افزایش داشت و نه تنها خاموشی نداشتیم بلکه علاوه بر تأمین نیاز صنعت و صادرات تولید انرژی بیشتری داشتیم.
افزایش 290 مگاواتی ظرفیت نیروگاهی هرمزگان
همچنین وزیر نیرو گفت: با بهرهبرداری از واحد اول بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم بهظرفیت 175 مگاوات و ارتقای توان نیروگاه بندرعباس به میزان 114 مگاوات، در مجموع 290 مگاوات بهظرفیت نصب شده نیروگاهی در استان هرمزگان اضافه خواهد شد.
وی افزود: پروژههای بزرگی در استان هرمزگان افتتاح شد که از جمله این پروژهها در بخش برق، واحد یک بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات با سرمایهگذاری بخش خصوصی است که تولید همزمان آب شیرین هم خواهد داشت. سیستم آب شیرین کن آن با خروجی واحد کار میکند. اردکانیان اضافه کرد: در بخش برق، 14 طرح انتقال و توزیع در مناطق مختلف استان بویژه در بخش توزیع به بهرهبرداری رسید و بههمین مناسبت اعلام میکنم اولین بانوی مدیرعامل در صنعت آب و برق کار خود را در استان هرمزگان شروع کرده است و این انتصاب بهعنوان اولین مدیرعامل زن در شرکت توزیع برق را به فال نیک میگیریم. وزیر نیرو اظهار کرد: علاوه بر بخش برق در حوزه آب،20 هزار متر مکعب دوم سیستم آب شیرین بزرگ صد هزار متر مکعبی بندرعباس افتتاح شد. مصرف آب بندرعباس و مناطق اطراف شهرستان خمیر حدود سه هزار و 100 لیتر بر ثانیه است که از سدهای میناب و شمیل و نیان برای سیستم آب شیرینکن تأمین میشود و با آب این سامانه نیاز بخشی از بندرعباس و خمیر از آب باکیفیت تأمین خواهد شد.
«ایران» از آخرین وضعیت مرزهای مشترک گزارش میدهد
48 مرز و بازارچه مرزی فعال برای تجارت ایران
مرجان اسلامی فر
خبرنگار
طبق آخرین اطلاعات ارائه شده از سوی سازمان توسعه تجارت 48 بازارچه مرزی و .. از مرزهای مشترک ایران با کشورهای همسایه باز شده است و صادرکنندگان و واردکنندگان میتوانند عملیات تجاری خود را از سر بگیرند.
با آغاز عملیات تجاری و برداشته شدن اکثر محدودیتها، تجار با مشکلات کمتری میتوانند صادرات کالا انجام دهند و این اتفاق گویای آن است که بزودی ارز بیشتری حاصل از صادرات وارد کشور خواهد شد و این امر کمک میکند تا حدودی نیاز ارزی کشور تأمین شود.
طی این مدت مرزهای مشترک زیادی باز شد ولی با افزایش میزان فوت شدگان در کشورهای همسایه برخی از کشورها دوباره مرزهای زمینی و بازارچههای مرزی خود را تعطیل کردند ولی در شرایط فعلی دولتها در حال تصمیمگیری هستند که مرزها را نبندند تا مبادلات تجاری و اقتصادی کشورها با مشکل مواجه نشود.
کشورهایی مانند ترکیه و عراق که در این مدت مرزهای خود را بسته بودند به این نتیجه رسیدند که عدم تعاملات تجاری به اقتصادشان ضربه بیشتری وارد میکند لذا برخی با لحاظ کردن برخی از محدودیتها، مرزهای خود را باز کردند و قرار است مرزهای بسته هم بزودی باز شود. دراین میان محدودیتهای لحاظ شده در تعداد روز و تعداد مجوز به کامیونهای صادراتی ایران است.
یکی از مشکلات اصلی تجار مرز ترکیه بود چرا که این کشور مدت طولانی مرزهای خود را به خاطر رعایت پروتکلهای بهداشتی بسته بود اما آخرین وضعیت مرز مشترک با ترکیه نشان میدهد که تردد کالا میسر شده است.
از اسفند سال گذشته با شیوع ویروس کرونا خیلی از کشورها مرز مشترک زمینی خود را بستند تا به واسطه صادرات و واردات و تبادل کالا شیوع کرونا افزایش پیدا نکند. اوایل شیوع کرونا به جهت آنکه خیلی از کشورها تصور میکردند واکسن کووید19 بهدست میآید پروتکلهای سختگیرانهای را برای مرزهای خود در نظر گرفتند اما با گذشت زمان و کشف نشدن واکسن، کشورها به مرور مرزهای خود را باز کردند.
طبق آخرین اطلاعاتی که سازمان توسعه تجارت اعلام کرده است در بازارچههای مرزی واردات از کیله سردشت و سرباز ممنوع است و واردات و صادرات بهصورت همزمان از بازارچههای مرزی تیله کوه، باجگیران، اینچه برون، پورسه سو، یزدان-زیرکوه، دو-کوهانه و میل73- درمیان ممنوع شده است.
مرزهایی که به واسطه شیوع کرونا بسته شده برای آن جایگزینهایی دیده شده است یعنی یک کشور تمام مرزهای زمینی خود را به روی ایران نبسته است و تجار میتوانند سایر مرزها را جایگزین کنند که البته این امر ممکن است بار مالی تجار را بیشتر کند. از سویی اگر مرزها بسته باشد خیلی از کالاها را میتوان از طریق ریل بهکشورهای همسایه صادر کرد.
در بین مرزهای رسمی در حال حاضر واردات و صادرات از مرز خسروی، سومار، مهران(صادرات محدود و در روزهای خاص انجام میشود)در شلمچه، چذابه، سرخس و باجگیران که (از مرز رسمی تنها بهصورت ریلی اجازه واردات و صادرات وجود دارد(، ممنوع است و معلوم نیست که چه زمان این مرزها باز میشود، البته برخی از این مرزها از ابتدای سال یک الی دو بار باز شدند اما با موج دوم شیوع ویروس کرونا بسته شدند.
فرزاد پیلتن، مدیر کل دفتر عربی و آفریقایی سازمان توسعه تجارت ایران درباره وضعیت مرزهای مشترک ایران با عراق به «ایران»، گفت: «با تصویب اخیر دولت عراق مبنی بر بازگشایی مرزهای شیب - چذابه و منذریه - خسروی در آینده نزدیک، میتوان گفت کلیه مرزهای تجاری دو کشور ایران و عراق به طور رسمی بازگشایی و با شروع امکان تجارت از این دو گذرگاه مشترک تجاری عملاً تجار در روزهای آتی امکان صادرات و واردات از کلیه مرزهای مشترک با عراق را خواهند داشت.»
او خاطرنشان کرد: «در برخی مرزهای مشترک با عراق مانند شلمچه و سومار در حال حاضر هفتهای دو روز امکان مبادلات تجاری برای فعالان اقتصادی فراهم شده است.»
همچنین مسعود کمالی اردکانی، سرپرست معاونت توسعه بازارهای صادراتی سازمان توسعه تجارت درباره اینکه آیا اکثر مرزهای زمینی کشور باز است به «ایران»، گفت:«عمدتاً مرزهای زمینی برای صادرات و واردات کالا باز شده است.»
در این میان در مرزهای آبی ایران که با برخی از کشورها محدودیتهایی وضع شده بود و تجار امکان فعالیت نداشتند، سازمان توسعه تجارت اعلام کرده که تجارت با کشورهایی که مرز آبی داریم باز است و فعالان اقتصادی میتوانند صادرات کالاهای خود را دنبال کنند. البته به جهت تحریم مشکلاتی وجود دارد که قبل از شیوع ویروس کرونا تجار آن را تجربه کرده بودند. در حال حاضر مشکل اصلی فعالان اقتصادی شیوع ویروس کرونا و بسته شدن برخی از مرزهای آبی و زمینی بود.
در حال حاضر تجارت دریایی با کشورهای امارات، قطر، عمان، کویت، قزاقستان و روسیه آغاز شده است و تنها در مورد سه کشور عمان، امارات و قطر کشتیهای فلزی یخچال دار امکان تردد دارند و در مابقی کشورهایی که مرز آبی داریم تمام کشتیها امکان پهلوگیری را پیدا کردند.
طبق جمع بندیهای صورت گرفته از وضعیت مرزهای رسمی باید گفت که 18 مرز رسمی کشور که جزو مرزهای اصلی کشور میباشند باز است و تجار میتوانند فعالیت واردات و صادرات را دنبال کنند و 10 مرز رسمی نیز به خاطر شیوع ویروس کرونا بسته است. در 7 بازارچه مرزی هم تردد ممنوع(منهای دو بازارچه که صادرات به آنها آزاد است) است و همچنین در 12 بازارچه مرزی تردد روان است و هیچ مشکلی وجود ندارد.
با باز شدن بیشتر مرزها میتوان به این نتیجه رسید که تجارت مرزی رونق میگیرد و ارز بیشتری وارد کشور خواهد شد، بدین جهت با ورود ارز حاصل از صادرات میتوان به کاهش نوسان قیمت ارز در بازار آزاد کمک کرد.
توئیتر هدف بزرگترین حمله سایبری قرار گرفت
میترا جلیلی
خبرنگار
اگر تا پیش از این «جک دورسی» بنیانگذار توئیتر شیوع کرونا را حادترین مشکل کمپانی خود میدانست، یک حمله هکری بیسابقه به این پلتفرم، وی را در بدترین حالت ممکن قرار داد چراکه این شبکه اجتماعی هدف شدیدترین حمله سایبری تاریخ شبکه های اجتماعی قرار گرفت. در این حمله، اکانتهای تأیید شده(دارای تیک آبی) در طیفهای مختلف از سیاستمداران و هنرپیشهها گرفته تا برندهای پولساز و... هدف قرار گرفتند و شرایطی سخت برای بنیانگذار توئیتر رقم زده شد. ازسوی دیگر با توجه به اینکه بسیاری از فعالیتهای انتخاباتی در قالب کمپینهای توئیتری انجام میشود حالا که حدود ۱۰۰روز تا برگزاری انتخابات ۲۰۲۰ امریکا باقی مانده، این هک، نگرانیها را افزایش داده است.
یک ماجرای پیچیده
در ساعات آغازین حمله به نظر میرسید بیشتر تمرکز هکرها بر اکانتهای مربوط به رمزارز باشد، چراکه هکرها در موج نخست حمله خود، اکانتهای رسمی بیت کوین، کوین بیس و بایننس و همچنین ریپل و کوین دسک را هک کردند. اما چیزی نگذشت که مشخص شد این حمله هکری دامنهای گستردهتر دارد و در مدت زمان کمی، ثروتمندترین و تأثیرگذارترین سیاستمداران، سلبریتیها و بزرگان عرصه فناوری مورد شدیدترین حمله هکری در تاریخ توئیتر قرار گرفتند که در این میان از سیاستمداران میتوان به «باراک اوباما» رئیس جمهوری پیشین امریکا و همچنین «جو بایدن» نامزد حزب دموکرات امریکا اشاره کرد. در بخش ثروتمندان و مدیران حوزه فناوری هم نام «بیل گیتس»بنیانگذار مایکروسافت، «وارن بافت» سرمایهگذار بزرگ حوزه تکنولوژی، «ایلان ماسک» بنیانگذار تسلا و اسپیس ایکس و همچنین «جف بزوس» مؤسس آمازون و همچنین برندهای بزرگی همچون اپل و اوبر دیده میشود. از دیگر افراد سرشناسی که اکانت توئیتر آنها طعمه مجرمان سایبری شد میتوان به «مایکل بلومبرگ»، «کیم کارداشیان» و همچنین «کانیه وست» خواننده اشاره کرد که در اکانت همه آنها پیامهایی در ارتباط با رمزارز ظاهر شد. هکرها با سوءاستفاده از اکانت این افراد مشهور، تکنیکی ویژه به کار گرفته و از فالوئرهای آنان که گاه میلیونها نفر بودند درخواست کردند تا پولی را به آدرس بیت کوین آنان ارسال کنند. درواقع هکرها پس از تحت کنترل قرار دادن این اکانتها، یک توئیت حاوی آدرس کیف پول بیت کوین(Bitcoin Wallet) را ارسال و با وعده بازگشت دوبرابری پول به کاربران، تلاش کردند تا آنها را به سرمایهگذاری در این کیف پول تشویق کنند. بهعنوان مثال در توئیت بیل گیتس نوشته شد: «همه از من میخواهند درآمدهایم را ببخشم و حالا وقتش رسیده. شما هزار دلار بفرستید، من برایتان دو هزار دلار بازمی گردانم.»یا در حساب ایلان ماسک ادعا شده بود «امروز به خاطر کووید۱۹ احساس بخشندگی میکنم پس کاربران تنها یک ساعت فرصت دارند تا دوبرابر مبلغ ارسالی خود را دریافت کنند» یا در اکانت جف بزوس هم نوشته شده بود «امروز احساس خوبی دارم پس دوبرابر سرمایهگذاری خود را دریافت کنید.»
طبق گزارش فوربس نام جف بزوس، ایلان ماسک و بیل گیتس در میان ۱۰ثروتمند جهان دیده میشود و مجموع ثروت این سه مرد ارزشی معادل ۳۶۲میلیارد دلار است. بههمین دلیل هم بسیاری از فالوئرها با تصور اینکه این افراد تصمیمی خیرخواهانه گرفتهاند در دام هکرها افتادند و به آدرس ارسالی، پول واریز کردند.
نگرانی از حمله به اکانت ترامپ
طبق اطلاعات وب سایت blockchain.com، در این حمله هکری از زمانی که توئیتها در این اکانتها انجام گرفت تا زمان دخالت توئیتر، حداقل ۳۶۳ تراکنش انجام و بیش از ۱۱۸هزار دلار جذب شد که این موضوع نشان میدهد صدها کاربر فریب هکرها را خورده و مالباخته شدهاند. این حمله سایبری، سناتور «جاش هاولی» را نیز به واکنش واداشت و نامهای به «جک دورسی» مدیرعامل توئیتر نوشت در متن این نامه آمده است: ما نگران هستیم که این حمله هکری سرآغاز حمله سایبری سنگین تری به امنیت سایبری توئیتر باشد. میلیونها نفر به امنیت سرویس شما اعتماد کردهاند تا نه تنها به طورعمومی توئیت کنند بلکه از امکانات ویژه آن استفاده کرده و از طریق سرویس پیام مستقیم آن بهطور خصوصی با همدیگر ارتباط بگیرند.یک حمله موفقیتآمیز به سرورهای سیستم شما عملاً تهدیدی برای حریم خصوصی و امنیت دادهها و دیتای کاربران است. وی از مدیرعامل توئیتر خواست تا هرچه سریعتر با اف بیآی و وزارت دادگستری امریکا همکاری کند. وی همچنین از «دورسی» خواست هرچه سریعتر به لیستی از سؤالات وی پاسخ دهد.گفتنی است چندین اکانت مربوط به سرویسهای ملی هواشناسی که در زمینه اعلام هشدارهای گردبادها فعالیت داشتند نیز مورد این حمله قرار گرفتند و توئیتر آنها را برای مدتی مسدود کرد که این موضوع اعتراض برخی را بهدنبال داشت چون عملاً یک سیستم هشداری از گردونه اطلاعرسانی خارج شده بود.
واکنش توئیترپس از حمله هکری
جک دورسی مدیرعامل توئیتر چند ساعت پس از وقوع حمله هکری نوشت «امروز روزی بسیار سخت برای ما بود. ما از بروز چنین مشکلی احساس وحشتناکی داشتیم و به محض اینکه از کل موضوع یافتههایی مناسب داشته باشیم و بدانیم که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است، حتماً کاربرانمان را از آن مطلع میکنیم.» وی سپس در سلسله توئیتهایی، کاربران را از هر گام برداشته شده در این باره مطلع میکرد تا اعتماد از دست رفته آنان را بازگرداند. وی همچنین در یک توئیت نوشت: «ما معتقدیم که یک حمله مهندسی اجتماعی رخ داده است و مجرمان سایبری، برخی کارکنان ما را نشانه رفتهاند و از سیستمهای داخلی و ابزارهای آن استفاده کردهاند. ما بهدنبال این هستیم که ببینیم آیا فعالیت مخرب یا سرقت اطلاعات دیگری هم صورت گرفته است یا نه.» جک دورسی همچنین در یک توئیت نوشت: «ما تلاش کردیم تا دسترسی به سیستمهای داخلی و ابزارها را با محدودیتهای بیشتری همراه کنیم و به موازات انجام تحقیقات، بیشک به روزرسانیهایی هم برای توئیتر ارائه میدهیم تا در صورت وجود هرگونه حفره امنیتی، آن را حل کنیم.» وی همچنین با بیان اینکه بزودی امکان ارسال توئیت فعال خواهد شد بهکاربران توصیه کرد تا پسورد خود را تغییر دهند و از بهروز بودن آنتیویروسهای دستگاههای خود مطمئن شوند. یکی دیگر از مواردی که توئیتر از کاربران خواسته رعایت کنند عدم ورود به لینکهای مشکوک است چراکه این لینکها عمدتاً توسط اسپمرها پخش میشوند.
هکری بهنام Kirk
اما این هک چگونه رخ داد؟ وب سایت تک کرانچ در تازهترین گزارش خود آورده است هکرها در این حمله بالغ بر ۱۲.۵بیت کوین به ارزش تقریبی ۱۱۸هزار دلار کسب کردهاند. در ادامه این گزارش اشاره شده که تک کرانچ با یک شخص مطلع مصاحبه کرده و وی به دست داشتن یک هکر با نام جعلی Kirk در این حمله اشاره داشته است. به گفته این شخص مطلع، هکر با دستیابی به ابزار داخلی توئیتر که برای کنترل اکانتهای محبوب این شبکه اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد، تنها در عرض چند ساعت بیش از ۱۰۰هزار دلار به جیب زده است.
این هکر از ابزار یاد شده برای ریست کردن ایمیل آدرسهای مرتبط با اکانت توئیتری مربوطه استفاده کرده که این موضوع، کار توئیتر را برای کنترل مجدد اوضاع، کمی سخت میکند. در گام بعدی هم هکر یک اسکم رمزارز را منتشر کرده و مدعی شده که هر میزان فالوئرهای یک اکانت تأیید شده توئیتر(دارای تیک آبی) سرمایهگذاری کنند دو برابر به آنها بازگردانده میشود.
وی یادآور شدKirk کار خود را با فروش گذرواژههای کوتاه و ساده اکانتها که بسرعت قابل شناسایی بودند آغاز کرد. البته باید گفت که یک گذرواژه سرقت شده میتواند در شبکه دارک نت از صدها تا هزاران دلار به فروش برسد.
گفته میشودKirk با یک عضو قابل اعتماد در OGUsers، فروم و بازار محبوب سوداگران شبکههای اجتماعی هک شده، تماس برقرار کرده چراکه به یک عضو قابل اعتماد فروش گذرواژهها نیاز داشته است. اسکرین شاتهایی که به دست تک کرانچ رسیده هم نشان میدهدKirk نوشته است:«برایم @’s و بیتکوین بفرست» که اشاره به گذرواژهها و رمز ارز دارد. بههرحال این هکر به ابزار ادمین توئیتر دست یافته است. ظاهراً این ابزار به کارمندان توئیتر اجازه میدهد تا دسترسی به اکانت یک کاربر ازجمله تغییر ایمیل مرتبط با اکانت و حتی تعلیق حساب توئیتری کاربر را کنترل کند. البته این شخص مطلع عنوان نکرده هکر چگونه به ابزارهای داخلی توئیتر دسترسی پیدا کرده ولی فرض بر این است که ابتدا حساب یکی از کارمندان توئیتر مورد حمله قرار گرفته و سپس به شبکه داخلی این کمپانی راه یافته است هرچند برخی، سناریوی همکاری یکی از کارمندان توئیتر با هکر را نیز منتفی نمیدانند. وی همچنین گفت Kirk در یک ساعت پس از هک، بیشتر از فروش گذرواژهها پول به دست آورد.
گفتنی است درسال گذشته نیز صفحه شخصی بنیانگذار توئیتر مورد حمله هکرهایی با نام جوخه خندان قرار گرفت. هکرها در صفحه وی که در آن زمان بیش از ۴,۲ میلیون دنبالکننده داشت اقدام به انتشار پیامهای توهینآمیز و نژادپرستانه کردند و در سال ۲۰۱۲ نیز ۵۵ هزار اکانت توئیتر هک شد.
سید حسن خمینی:
قانون باید به نفع فقرا و غیر قدرتمندان تفسیر شود
اگر کرونا مخصوص فقرا بود، جامعه جهانی را نمی ترساند
ادامه از صفحه اول
بخصوص اینکه چنین حادثهای پیش میآید و فراز و فرودهایی پیدا میکند و متأسفانه الآن در یک دوره فراز آن هستیم. یادگار امام یادآور شد: بعضی از قصههای این روزهای کرونا خیلی تلخ است؛ ولی درس آموز است و بعدها انسان باید آنها را بیشتر مرور کند. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: سازمان بهشت زهرا(س) نمونهای از قانونی است که باید در همه کشور اعمال شود. البته این مختص بهشت زهرا(س) نیست و مختص به همه گورستانها است. همان طور که قانون مرگ حق است و ضعیف و غنی نمیشناسد، باید قانون زندگی هم نسبت به همه یکسان اجرا شود. وی با اشاره به اینکه شرایط کشورمان سخت است، افزود: واقعیت این است که دشمنان قسم خوردهای داریم. تحریمهای بسیار ظالمانهای که در کشور پدید آوردهاند عامل فقر، پایین آمدن سطح درآمدها و سختیهای شدید بر مردم شده است. علاوه بر آن ضعف مدیریت هم وجود دارد. علاوه بر اینها، بیکاریهایی اضافه شده است که بهدلیل شیوع کرونا در همه جهان رخ داده است؛ همه این واقعیتها میطلبد که خدمترسانی در همه بخشها، بخصوص در شهرداری، بیشتر شود. سیدحسن خمینی در ادامه اظهار داشت: نمونه بیشتر شدن خدمات شهرداری را ما در بحث کرونا دیدیم و جا دارد که من از شهردار متخصص تهران که شاید از متخصصترین کارشناسان حوزه شهرسازی باشد که هم سابقه و هم تخصصش را دارد، توانمند، باهوش، متعهد و با عزم، تقاضا کنم که شهرداری وجهه کمک و خدمتش را برای این دوره سخت قرار دهد. سختیهایی که از تحریمها پدید آمده و انشاءالله خداوند لطفی کند و برداشته شود.
بهشت زهرا از منظمترین سازمانهای شهرداری است
پیروز حناچی، شهردار تهران نیز در این مراسم گفت: سازمان بهشت زهرا(س) یکی از منظمترین و رضایت بخشترین سازمانهای شهرداری تهران بوده و نظرسنجیها نیز تأییدکننده همین موضوع است.
وی با قدردانی از فعالیت کارکنان این مجموعه گفت: کارمندان بهشت زهرا هر روز به مردمی که دچار مصیبت شدهاند خدمات میدهند و در سختترین شرایط کشور و شهر تهران این سرویسها قطع نشده و در موارد حاد محدود به حریم شهر تهران هم نبوده است. حناچی با اشاره به اینکه بیش از ۵۰ سال این خدمات ادامه داشته است ادامه داد: بهشت زهرا(س) یکی از منظمترین و رضایت بخشترین سازمانهای شهرداری تهران بوده و نظرسنجیها هم همین را نشان میدهد. از همه مهمتر اینکه مزین به عزیزانی است که پیش و پس از پیروزی انقلاب و در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند و امام راحل که این شهیدان را در دل خودش جای داده است.
ساخت مرکز ایزوله در بهشت زهرا
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) از دستور شهردار تهران برای ساخت مرکز ایزوله بهشت زهرا(س) خبر داد.
بهگزارش ایسنا، سعید خال در مراسم پنجاهمین سالگرد تأسیس بهشت زهرا گفت: بهمناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس بهشت زهرا(س) برنامههای متنوعی از جمله رونمایی از چند جلد کتاب و انتشار تمبر سراسری در نظر داشتیم؛ اما به علت شیوع کرونا لازم دیدیم که همه این برنامهها لغو شود. وی افزود: بهشت زهرا سالانه ۶۰ هزار متوفی را پذیرش میکند که یک پنجم ظرفیت کشور است. ۱۰ میلیون کیلومتر ناوگان حمل متوفی ما سالانه در کشور راه میرود و پنج میلیون کیلومتر در شهر تهران مأموریت انجام میدهد. بهگفته مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س)، تا امروز بالغ بر یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سایت بهشت زهرا(س) پذیرش شدهاند. وی افزود: بهشت زهرا مدفن ۳۰ هزار شهید است که چهار هزار نفر آنها شهدای گمنام و ۲۵۰ شهید مدافع حرم هستند. دو هزار و ۵۰۰ نفر از مشاهیر، نام آوران و بزرگان این سرزمین هم در بهشت زهرا دفن هستند. خال افزود: نوسازی کامل آمبولانسهای شهر تهران و داخل بهشت زهرا(س)، بازسازی پنج آرامستان تاریخی شهر تهران، مکانیابی آرامستانهای شهر تهران، بزرگترین هوشمندسازی تاریخ بهشت زهرا، افتتاح ورزشگاه، حل مشکل قطعه هنرمندان و شهدای مدافع حرم از جمله پروژههای اجرا شده در دوره جدید مدیریت شهری برای بهشت زهرا(س) بوده است. او تأکید کرد: در تمام این ۵۰ سال، بهشت زهرا(س) در کنار مردم ما بوده و شاه بیت این غزل، کرونا است. کرونا بازتعریف جدیدی از بحران در بهشت زهرا(س) است. در کرونا، بهشت زهرا واقعاً پوست میاندازد و به یک چالاکی عظیم بدل میشود. کرونا یک بحران بیسابقه و غیر قابل تصور بود و همچنان ادامه دارد. در همین ایام آقای دکتر حناچی دستور ساخت مرکز ایزوله بهشت زهرا(س) را داد و بودجه آن دیده و نقشههای آن آماده شده و در مرحله اجرا قرار دارد.
صدها هکتار شالیزار و گندمزار در گلستان و خراسان شمالی زیر آب رفت
خسارت میلیاردی به کشاورزان در سیلابهای تابستانی
زهره افشار
خبرنگار
سیل تابستانه که در روزهای آغازین هفته گذشته 10 استان کشور را در برگرفته بود روزهای چهارشنبه و پنجشنبه بار دیگر در استانهای شمالی بویژه گلستان و خراسان شمالی جاری شد. این سیلاب علاوه بر خسارت گسترده به راههای روستایی این استانها، صدها هکتار از اراضی زیر کشت گندم و شالیزارها را به زیر آب برد و محصول شان را نابود کرد.
خسارت میلیاردی سیل به بخش کشاورزی گلستان
امیر قادری، مدیر کل مدیریت بحران گلستان به «ایران» گفت: هر چند سیل از روز یکشنبه گذشته با آبگرفتگی در شهر گرگان آغاز شد اما سیلاب اصلی روزچهارشنبه در شرق استان بالا گرفت و شهرهای آزاد شهر، مینودشت، گالیکش، کلاله و مراوه تپه را تحت تأثیر قرار داد ولی بیشترین آسیب سیل مربوط به آزادشهر میشود. بهگفته وی میزان بارش طی 24 ساعت در آزادشهر از 102 میلیمتر فراتر رفت و همین مسأله موجب جاری شدن سیل در این منطقه شد. گفتنی است میانگین بارش سالانه در این منطقه 600 میلیمتر است. وی تأکید کرد: هرچند برخی باغهای استان بهدلیل وقوع سیلاب آسیب دیدهاند ولی میزان خسارت به بخش زراعی بسیار گسترده است البته هنوز برآورد نهایی صورت نگرفته است ولی میتوان گفت همه بخشها از جمله بخش کشاورزی حدود 400 میلیارد ریال خسارت دیدهاند. وی تأکید کرد: بررسی اولیه نشان میدهد صدها هکتار از اراضی شالیزاری و گندمزارهای دیم و آبی استان به زیر آب رفته و محصول شان نابود شده است. همچنین مزارع هندوانه کاری و گل آفتابگردان در مناطقی به زیر آب رفته است. قادری تأکید کرد: بخش راه روستایی استان نیز بشدت از سیل آسیب دیده است بهگونهای که 35 راه ارتباطی روستایی نیاز به بازسازی اساسی دارند. وی تصریح کرد: بیش از 200 واحد مسکونی نیاز به تعمیرات اساسی دارند.
در همین حال میر محمد غراوی، معاون هماهنگی امورعمرانی استاندار گلستان گفت که بارش شدید در آزادشهر به واحدهای مسکونی دو روستای کوهمیان و فاضلآباد و راه ارتباطی سه روستای وطن، نرگسچال و رحیمآباد این شهرستان خسارت زد و چهار هزار واحد مسکونی این شهر را هم دچار آبگرفتگی کرد.
بهگفته وی سیلاب چهار حلقه چاه تأمینکننده آب شرب شهروندان آزادشهررا نیز از مدار خارج کرده بود که مشکل حل شد. وی همچنین با اعلام اینکه برآورد نهایی خسارت سیل به سبب گستردگی جغرافیایی محل بروز سیلابها زمانبر است، گفت: فقط در کلاله و مراوهتپه بیش از ۳۰۰ میلیارد ریال خسارت به راههای ارتباطی وارد شد.
همچنین علی اصغر منصوری، شهردار آزادشهر گفت: حدود ۴ هزار واحد مسکونی با مشکل آبگرفتگی و ورود گل و لای مواجه شدند که خسارت اولیه آن ۲۰۰ میلیارد ریال برآورد شده است.
وی افزود: پلها، خیابانها، پارکها و ابنیه شهری آزادشهر هم براثر بارش شدید باران و آبگرفتگی صدمه دیده اند که مرمت و بازسازی آنها ۱۵۰ میلیارد ریال هزینه در بر دارد.
خسارت پنج میلیارد ریالی به تأسیسات آبرسانی رامسر
محمد آزاد، فرماندار رامسر هم گفت: سیلابی که در چند روز گذشته در ارتفاعات جنت رودبار جاری شده بود، براساس برآوردهای اولیه پنج میلیارد ریال به تأسیسات مجتمع آبرسانی «گیاش» خسارت زده است. وی افزود: خسارت به مجتمع آبرسانی سبب قطع آب روستاهای زیر پوشش شد که مشکل بعضی از روستاها تاکنون برطرف شده است. بهگفته وی تانکرهای حامل آب در مناطق بالادست منطقه جنت رودبار مستقر هستند و تا برطرف شدن کامل مشکلات اقدامات پشتیبانی برای تأمین آب اهالی روستا ادامه دارد.
سیل آب سد شیرین دره را از مدار مصرف بجنورد خارج کرد
از سوی دیگر بارندگی و ورود روان آب به سد شیریندره شهرستان مانه و سملقان در خراسان شمالی سبب شد تا آب این سد از مدار مصرف بجنورد، مرکز خراسان شمالی، خارج شود.
رضا عطایی، معاون بهرهبرداری و توسعه آب شرکت آب و فاضلاب خراسان شمالی گفت: کدورت بالا و گل آلود بودن آب سد شیرین دره سبب شد تا آب این دریاچه برای آشامیدن مناسب نباشد از اینرو به ناچار از مدار مصرف خارج شد. سید عقیل مرتضوی، مدیر عامل آب منطقهای خراسان شمالی هم تصریح کرد: رهاسازی آب سد شیریندره در شهرستان مانهوسملقان به منظور پیشگیری از خسارت سیل پنجشنبه شب متوقف شد. وی تأکید کرد: رهاسازی آب سد، تا زمان فروکش کردن سیلاب در پایین دست متوقف میماند. مرتضوی از بازگشایی دریچههای سد غلامان نیز خبر داد و گفت: رهاسازی آب این سد در شهرستان راز و جرگلان با دبی حدود
۴ متر مکعب در ثانیه، برای تخلیه رسوب سد آغاز شد.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای خراسان شمالی خاطرنشان کرد: رهاسازی آب سد چندیر در شهرستان راز و جرگلان هم همچنان ادامه دارد.
معاون سیاسی وزارت خارجه در دیدارهای مختلف با مقامات افغانستانی بر توسعه روابط تأکید کرد
همکاریهای جامع با کابل؛ دومین پاتک به تحریم
گروه سیاسی/ در شرایطی که دولت امریکا همه تلاش خود را بر اجرای تحریمهای ظالمانه علیه ایران و مجبور کردن دیگر کشورهای جهان به پیروی از این تحریمها متمرکز کرده، جمهوری اسلامی ایران با پیگیری مذاکرات مربوط به دومین سند جامع همکاری راهبردی مهم این بار میان تهران و کابل نشان داد که سیاست خارجی اش تسلیم تحریمها نیست ونخواهد شد.
در کنار خبرهایی که از نتایج مثبت رایزنی سفرای ایران در کشورهای محل مأموریتشان برای بیاثر کردن تحریمها منتشر میشود، روز چهارشنبه خبر رسید که عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امورخارجه در صدر یک هیأت عالی رتبه برای دیدار با مقامات عالی افغانستان و مذاکره درباره سند جامع همکاریهای راهبردی میان دو کشور، به کابل سفر کرده است. سند همکاری که بعد از سند جامع همکاری مشترک 25 ساله ایران و چین دومین پاتک جدی ایران به سیاستهای تحریمی امریکا بشمار میرود.
عراقچی طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه با «عبداله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان، «محمدحنیف اتمر» سرپرست وزارت خارجه و «عبدالهادی ارغندیوال» سرپرست وزارت دارایی این کشور دیدار و گفتوگو کرد.
بهگزارش ایرنا، عراقچی و عبدالله در گفتوگوهای خود بر همگرایی منطقهای و رشد و توسعه اقتصادی تأکید کردند. معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان اطمینان داد که حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از تلاشهای صلح در افغانستان ادامه خواهد داشت. در دیدار معاون سیاسی ظریف با سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان مسائل روابط دوجانبه، روند صلح در افغانستان و مسائل و مشکلات منطقهای و بینالمللی، از جمله مشکلات ایجاد شده در اثر بیماری کرونا و همچنین همکاریهای اقتصادی دو و چند جانبه از جمله همکاریها در مورد چابهار و مسیرهای ترانزیتی آسیای میانه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین طرفین در مورد نقشه راه و تعیین جدول زمانی برای نهاییسازی سند جامع همکاریها نیز توافق کردند. عراقچی در این دیدار بار دیگر با اعلام حمایت جمهوری اسلامی ایران از روند صلح با مالکیت و هدایت دولت افغانستان، ابراز امیدواری کرد که گفتوگوهای بین الافغانی با مشارکت همه گروههای سیاسی آن کشور هرچه زودتر آغاز شود. او حفظ دستاوردهای مردم افغانستان بعد از چهاردهه جنگ، بویژه قانون اساسی و ساختارهای مردم سالارانه ایجاد شده در آن کشور را در جریان گفتوگوهای صلح واجد اهمیت دانسته و با توجه به نگرانیها و منافع مشترک با افغانستان و نقش تسهیل کنندگی کشورهای همسایه در این رابطه، آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای کمک به دولت افغانستان جهت پیشبرد روند صلح را مورد تأکید قرار داد. تأکید بر تسریع در اجرای مصوبات اقتصادی میان تهران و کابل نیز ماحصل گفتوگوی عراقچی با عبدالهادی ارغندیوال سرپرست وزارت دارایی افغانستان بود.
توافق بر تسریع نهایی کردن سند همکاریهای تهران-کابل
روز گذشته عباس عراقچی با حضور در نشست «چشمانداز روابط افغانستان و ایران: چالشها، فرصتها» اعلام کرد که دو کشور توافق کردهاند ظرف مدت کوتاهی-حداکثر سه ماه- سند جامع را آماده امضا کنند. این تصمیم به معنای تمرکز بیشتر برای بهثمر رساندن توافق همکاری است که طی 4 تا 5 سال گذشته روی آن کار شده است.
او با تأکید بر اینکه امضای این سند همکاری به معنای حمایت قاطع دولت ایران از افغانستان و مذاکراتی است که به رهبری دولت افغانستان برگزار میشود گفت که همکاریهای دو کشور مطابق این سند ذیل پنج کمیته اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی، اتباع و کمیته آب انجام خواهد شد.
عراقچی با اشاره به مذاکراتی که برای برطرف کردن معدودی اختلاف نظرها در جریان است، گفت: امیدواریم بتوانیم در سند دفاعی- امنیتی که بخشی از سند جامع است، روابط دو کشور بهعنوان دو کشور دوست و متحد که خواهان روابط صلحآمیز هستند، محور قرار بگیرد و موضوع صلح بین دو کشور به یک امر دائمی تبدیل شود. اصل عدم دخالت و اصل عدم تجاوز اصول کلیدی هستند که در این سند پذیرفته شدهاند. اینکه دو کشور نباید در امور دیگر دخالت کنند و هیچ کدام از دو کشور تحت هیچ شرایطی به حریم یکدیگر تجاوز نکرده و اجازه نخواهند داد از خاک و قلمرو آنها علیه دیگری استفاده شود.
طالبان یک واقعیت در افغانستان است
معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان در بخش دیگری از سخنان خود در این نشست بر این نکته تأکید کرد که امنیت در منطقه را باید بهعنوان یک مفهوم یکپارچه دانست. چنانکه بدون اغراق صلح و ثبات در افغانستان متضمن صلح و ثبات در ایران است و معکوس این قضیه نیز صدق میکند. تهدیدات مشترک دو کشور، نیازمند یک رویکرد مشترک برای مقابله با آن است.
عراقچی در بخش دیگری از سخنانش درباره مذاکرات صلح افغانستان گفت: مذاکرات صلح در افغانستان باید مسیری را طی کند که در آن شاهد مشارکت فراگیر گروههای مختلف موجود در افغانستان از جمله طالبان باشیم. او افزود: طالبان یک واقعیت در افغانستان است و باید روند مذاکرات صلح در افغانستان به سمتی برود که این گروه نیز به سهم و تناسب خود در قدرت سهم داشته باشد و در چارچوب قانون اساسی افغانستان و دولت افغانستان و در فضایی همراه با آرامش و صلح حرکت کند. عراقچی در عین حال گفت: البته تصمیم گیر نهایی در این زمینه دولت و ملت افغانستان هستند و ما دخالتی در امور افغانستان نمیکنیم. او در عین حال تصریح کرد: ما فقط دولت موجود در افغانستان را مشروع میدانیم و معتقدیم روند صلح در افغانستان باید مسیری را طی کند که در آن شاهد مشارکت فراگیر گروههای مختلف موجود در افغانستان باشیم.
عراقچی یادآور شد: در بحث جنگهای داخلی افغانستان ما همواره تلاش کردهایم که در راستای ایجاد صلح و مصالحه حرکت کنیم در بحث طالبان ما در کنار دولت و ملت افغانستان بودیم و حتی در این مسیر ۸ نفر از همکاران من در مزار شریف به شهادت رسیدند و لی ما همچنان در کنار ملت مردم افغانستان ماندیم و هنوز نیز این مسیر را ادامه میدهیم.
او در پایان سخنرانی اش با بیان اینکه پیدا کردن زمینههای همکاری و کار مشترک میان دو کشور در تمام حوزهها هدف اساسی ایران در سند جامع همکاری دو کشور است، افزود: در حوزه آب باید تلاش کنیم تا موضوع آب از مناقشه تبدیل به موضوعی برای همکاری میان دو کشور شود، مسأله آب یک امر انسانی است و افرادی که در دو طرف مرز دو کشور به آب نیاز دارند هیچ فرقی با یکدیگر ندارند.
اسناد همکاری جامع؛ مخالفت معنی دار با تحریم
سند جامع همکاری ایران و افغانستان پس از سند همکاری مشترک 25 ساله ایران و چین دومین سند مهم همکاری است که طی کمتر از یک ماه اخیرپیگیری و تسریع در به ثمر رساندن آن در دستور کار قرار گرفته است. اقدامی که فراتر از تصویب و عملیاتی شدن این اسناد یک معنای اساسی در درون خود دارد و آن چیزی نیست جز مخالفت معنی دار کشورهای دور و نزدیک با سیاست سلطه جویانه امریکا و تحریمهای ظالمانه آن. تا آنجا که یک دیپلمات اسپانیایی در مقاله خود پیرامون همکاری ایران و چین نوشت: «واشنگتن هر روز بیشتر دچار بیماری اوتیسم در سیاست خارجی خود شده و منزویتر میگردد و ایران و چین با انجام یک توافق بلند مدت راه مشترکی برای حفظ منافع ملی خود و سیلی محکم بهصورت امریکا یافته اند».
با این حال طبیعی است که این رویدادهای مهم فارغ از جوسازی مخالفان نبودهاند.
در مورد تفاهمنامه همکاری مشترک ایران و چین هجمه بزرگی ایجاد شد تا به جامعه اینگونه القاء شود که این تفاهم منافع ملی و حاکمیت ارضی ایران را خدشه دار خواهد کرد. در حالی که بسیاری از نهادهای حاکمیتی از جزئیات کامل اطلاع نداشتند مخالفان به داستان سرایی درباره سربازان چینی و فروش جزیره کیش پرداختند. شایعاتی که انتشار پیشنویس 18 صفحه ایران نادرستیشان را نشان داد.
طی دو روز گذشته مذاکرات ایران و افغانستان هم از حواشی بر کنار نماند. همان طور که طی چند ماه گذشته سعی میشد با انتشار شایعاتی مبنی بر نقش نیروهای ایران در حوادثی که برای اتباع افغانستان در مسیر مهاجرت پیش آمده بود رابطه دو کشور به سمت تنش کشیده شود و البته محتوای سفر دو روزه سرپرست وزارت خارجه افغانستان به تهران بر آن تلاشها خط بطان کشید.
از این حیث خبر تسریع در تدوین سند جامع همکاری مشترک تهران کابل هم بیتبعات نبود. مخالفان با بهانه قرار دادن این جمله عراقچی که «طالبان یک واقعیت در افغانستان است» با هشتگ به طالبان باج ندهید به سفر او به کابل واکنش نشان دادند. هشتگی که ابتدا از سوی بخشی از مردم افغانستان در مخالفتشان با مذاکره میان دولت کابل و طالبان شکل گرفت اما از سوی مخالفان جمهوری اسلامی به بهانه همراهی با مردم افغانستان و با فراموشی این نکته تکرار شد که مذاکرات دولت افغانستان و طالبان با میانجیگری اصلی امریکا چند سالی است که آغاز شده است و نقش ایران در این مذاکرات چیزی جز حمایت از دولت افغانستان برای ایجاد صلحی پایدار در همسایه شرقی اش نبوده است.
گفتوگوی «ایران» با قاسم حدادیفر، کاپیتان ذوب آهن در خصوص اتفاقات و حواشی عجیب در فولادشهر
نتیجه دیدار با ماشینسازی قطعاً از پیش تعیین شده بود
محمد محمدی سدهی
خبرنگار
دیدار تیمهای فوتبال ذوب آهن اصفهان و ماشینسازی تبریز از هفته بیست و پنجم مسابقات لیگ برتر فوتبال پنجشنبه شب در فولادشهر اصفهان برگزار شد. ذوبآهن پس از یک مساوی و سه باخت طی چهار هفته متوالی که آنها را به پایین جدول نزدیک کرده بود، در دیدار اخیرش برد ارزشمند و پُر گلی (5 بر یک) برابر شاهین بوشهر به دست آورد تا شرایط خود را بهتر کند، اما آنها پنجشنبه شب در حالی میزبان ماشینسازی بحران زده بودند که در نهایت با نتیجه 2 بر یک و در یک مسابقه پرحاشیه و عجیب شکست خوردند. از حاشیههای جنجالی این دیدار پذیرفته نشدن 2 گل ذوب و اخراج قاسم حدادیفر، کاپیتان آنها بود.
قاسم حدادی فر، کاپیتان تیم ذوب آهن در خصوص اتفاقات این دیدار به خبرنگار «ایران» گفت: «حاشیههای دیدار با ماشینسازی بسیار عجیب بود و تا به حال چنین تصمیمات عجیبی از سوی داور بازی ندیده بودم. داور از همان دقایق ابتدایی با سوتهای اشتباهش تمرکزمان را بر هم زد. از حاشیههای عجیب این دیدار پذیرفته نشدن 2 گل کاملاً سالم ما و علاوه بر این اخراج من توسط (محمدحسین ترابیان) داور بازی بود.»
او ادامه داد: «داور دو گل ما را مردود اعلام کرد و ما در بین دو نیمه گل اولمان را چندین بار دیدیم و از تصمیم اشتباه داور، کاملاً متعجب شدیم. گل اول ما کاملاً سالم بود و هیچ کدام از بازیکنان ما برخلاف نظر داور و کمک داور در آفساید نبودند. در صحنه گل دوم هم داور به اشتباه خطای هند بازیکن ما را اعلام کرد که این موضوع هم کاملاً تعجب برانگیز بود. این داور را من در لیگ برتر ندیده بودم. تصمیمات داور شگفت زدهمان کرده بود و بازیکنان ما را از همان ابتدای بازی عصبی کرد.»
کاپیتان باتجربه ذوب آهن در خصوص صحنه اخراجش این گونه صحبت کرد: «من هیچ گاه در خصوص عملکرد داوران صحبت نمیکنم اما در بازی با ماشینسازی اتفاقاتی افتاد که نمیتوانم در خصوص آن صحبت نکنم. من در صحنه اخراج هیچ حرف زشتی به داور نزدم و هیچ بیاحترامی ای به او نکردم و نمیدانم داور برای چه من را اخراج کرد. هیچ گاه طی این سالها به داوران حرف زشتی نزدم و در این بازی هم این کار را نکردم. در هنگامی که کرنر را زدم و داور گلمان را نپذیرفت پای من به پای داور برخورد کرد و داور گفت که به عمد پایم را روی پای او گذاشتم و به من کارت قرمز مستقیم داد. در حالی که این گونه نبود و عمدی در کار من وجود نداشت. با تمام احترامی که به جامعه داوری قائل هستم، داور این بازی کاملاً یک طرفه قضاوت کرد. داور بازی هیچ صحبتی با بازیکنان نمیکرد و من تنها در صحنه اخراج با پای او برخورد داشتم و در زمان اخراج تنها به او گفتم که چرا گل سالم ما را نپذیرفتی؟»
او بیان داشت: «از مسئولان فدراسیون و کمیته داوران میخواهم که هر چه سریعتر اتفاقات عجیب این دیدار را بررسی کنند. سال هاست که در لیگ برتر بازی میکنم و تاکنون قضاوت پرحاشیهای تا این حد از هیچکدام از داورانمان ندیده بودم. نتیجه این دیدار قطعاً پیش از برگزاری مسابقه تعیین شده بود. حقیقتاً داور بازی در حد لیگ 2 هم نبود و نمیدانم چرا او را برای لیگ برتر انتخاب کردند. این ضعیفترین داوری بود که تا به حال در عمرم دیده ام. همه دیدند که 2 گل ما هیچ مشکلی نداشت و کاملاً سالم بود.»
کاپیتان ذوبیها با انتقاد از برگزاری مسابقات لیگ برتر با وجود افزایش ابتلا به ویروس کرونا در کشور افزود: «لیگمان کیفیت ندارد و بهتر بود که مسئولان، لیگ را برگزار نمیکردند. همه ما بازیکنان با استرس وارد زمین میشویم و میترسیم که کرونا بگیریم. اگر برگزاری مسابقات لیگ تنها به خاطر این است که مردم چند ساعت پای تلویزیون بنشینند و مشکلاتشان را برای چند ساعت فراموش کنند، بهتر است بدانیم که این گونه نیست و مردم پای مسابقات فوتبال با این کیفیت پایین نمینشینند.»
حدادیفر این گونه صحبتهایش را ادامه داد: «مردم ما اینقدر مشکلات دارند که نمیتوانند پای تلویزیون بنشینند. آیا گرانیها به مردم اجازه میدهد تا پای تلویزیون بنشینند و فوتبال ببینند؟ مردم زمانی که صبح از خواب بلند میشوند و قیمت ارز و طلا را میبینند فوتبال از یادشان میرود. حقیقتاً مشکلات اقتصادی مردم زیاد است و باید مسئولان فکری به حال معیشت مردم کنند.»
او در خصوص حضور لوکا بوناچیچ در ذوب آهن اظهار داشت: «شرایط ذوب آهن خوب بود و تنها ما در هفتههای گذشته بدشانس بودیم. در بازی با شاهین بوشهر عملکرد خوبی داشتیم و برد خوبی مقابل این تیم کسب کردیم اما دیدار با ماشینسازی و باخت به این تیم شرایطمان را کمی به هم ریخت. قبل از آمدن لوکا هم شرایطمان خوب بود و ما پیش از بازی با ماشینسازی تمرینات خوبی را پشت سر گذاشتیم. در کل زحمات زیادی میکشیم اما زحمات ما را داور در بازی با ماشینسازی و مردود کردن گل سالم هدر داد.»
بازتابهای یک حکم
علی ربیعی
در روزهای گذشته همزمان با اعلام حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با نـــاآرامـــیهــای آبان ۹۸، شـــــاهد شکلگیری موجی در شبکههای اجتماعی با هشتگ #اعدام_نکنید، بودیم.
من البته هیچ اطلاعی از ماهیت پرونده این سه نفر نداشته و دانش حقوقی نیز ندارم، اما با تبیین اجتماعی - امنیتی موضوع چند نکته به ذهنم متبادر میشود. من در سالنامه «ایران» در اسفند ۹۷ با توجه به تداوم تحریم امریکا، تنگتر شدن حلقه فشارها علیه ایران، هدفگیری شکستن فیزیکی جامعه در کنار آن فروریختن ذهنی جامعه و از سویی مشاهده برخی اختلافات در ساخت قدرت که به جامعه کشیده شده بود و بیان آن در میان جامعه و تصور مردم از اختلاف در نخبگان سیاسی و با سابقهای از اتفاقات دی ۹۶ یک پیشبینی از ظرفیت هیجانی جامعه در سال ۹۸ داشتم و نوشتم: «برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» در آبان ۹۸ همان پیشبینی محقق شد و مطابق سابقه امریکا و تحریمگران که درصدد سوءاستفاده از اعتراضات هستند در آنجا نیز برای تداوم نا آرامیها به تحریک رسانهای و موجسواری پرداختند. حال در هفته گذشته حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با اتفاقات آبان ۹۸ اعلام شد که در شرایط کنونی بازتابهای مختلفی را دربرداشت. بازتابهای این حکم که طیف بسیار متنوعی از گرایشها را از سوی فعالان سیاسی و مدنی و جوانان و گروههای اجتماعی دربرمیگرفت که با نوعی نگاه همدلانه هشتگی را داغ کردند.
مطابق معمول در کنار یک خواست طبیعی افکار عمومی - که به اعتقاد من باید به آن احترام نهاد زیرا هر اقدامی که از سوی دولت به مفهوم اعم صورت میگیرد، باید با نگاهی به مصلحت و منفعت مردم، ثبات و آینده ایران و جامعه باشد - این بار هم در یک برنامه موجسوارانه رئیس جمهور امریکا با وقاحتی باورنکردنی در توئیتی به زبان فارسی خواستار توقف اعدام این متهمان شد.
ترامپ میان اظهارنظر طبیعی یک جامعه و گفتوشنودی که میباید بین آنان صورت گیرد دخالتی مداخلهگرانه کرده که اتفاقا نه تنها هیچ کمکی به این گفت وشنود نکرده بلکه با پارازیت این گفتوگوی طبیعی را دچار اخلال مینماید. من معتقدم که غرب و بهخصوص امریکا همیشه به زیان دموکراسی در ایران عمل کرده و به قصد موج سواری و بهم زدن اوضاع فرآیند گفتوگو و نتیجهگیری در ایران را با بنبست مواجه می کنند. اینان نه تنها هیچ دلسوزی برای جان سه جوان ایرانی ندارند، بلکه همانگونه که شواهد نشان میدهد کشته شدن کودکان و آوارگی میلیونها نفر نیز برای آنها دارای هیچ اهمیتی نیست. او ظاهراً فراموش کرده که همین چند ماه پیش و پس از قتل وحشیانه جورج فلوید، صدای میلیونها نفر را که خواستار پایان دادن به دههها تبعیضنژادی علیه رنگینپوستان در امریکا بودند، نشنیده گرفت و هنوز هم مفتخرانه از برپا ماندن تمثال قهرمانان بردهداری در گوشه و کنار امریکا حمایت میکند. این نباید باعث شود که واکاوی جامعهشناختی و بیرون کشیدن حقیقت از میان انبوهی از زواید دروغین را کنار بگذاریم. این حساسیت فکری که میراثی از مردمسالاری در انقلاب اسلامی است، ما را دعوت به شنیدن و اندیشیدن پیرامون هر آن پژواکی میکند که مظنون به انعکاس دادن دیدگاه حتی جزئی از ملت ماست.
البته در عصر رسانههای مجازی، تشخیص صداهای اصیل و برخاسته از بطن جامعه از صداهای جعلی و هدایت شده از دستگاه تبلیغاتی دشمنان آسان نیست اما ما با این اعتقاد که باید برای تحمل همدلانه و گذشتن از شرایط سخت همه صداها را شنید با تفکیک اعتراض از تخریب، گریزی از ارتقای مهارتهای خود در تشخیص این تمایزها نداریم. چهل سال پیش، وقتی مردمسالاری دینی را به عنوان سرشت انقلاب اسلامی برگزیدیم، میدانستیم که این انتخاب بیهزینه نیست. به رسمیت شناختن حق اعتراض، خطر تحریک سوءاستفادهکنندگان به اقدامات جهتدار را هم به دنبال دارد و تعهد به شنیدن صدای مردم، مستعد موجسواری دشمنان هم میشود. اما هیچیک از این مخاطرات، نه ما را به پاک کردن صورت مسأله تشویق میکند و نه ما را از تعقیب و اصرار بر مردمسالاری و افزایش مشارکت مردم منصرف خواهد کرد. در میان همه آنهایی که خواستار توقف اعدام آن متهمان بودند، شاهد همصدایی تعدادی از هنرمندان و فعالان اجتماعی خوشنام هم بودیم که نه تعلق سیاسی به حزب و جناحی دارند و نه به فکر انجام یک عمل سیاسی بودند و شاید فقط از سر نگرانی ملی به این کارزار مجازی پیوسته باشند. همینطور میتوانستیم هزاران توئیت دیگر را ببینیم که چه موافق آن باشیم و چه مخالف، باید بپذیریم که دارای خاستگاهی طبیعی درون جامعه ایران نیز هستند. در طیف دوم، انبوه توئیت دیگر را میتوان سراغ گرفت که بطور مشخص برخاسته از سودجویی و فرصتطلبیهایی بود که نه تنها تمایلی به تمام شدن ناآرامیهای آبان ۹۸ نداشتند و برای آنها تداوم خشونت ایده و ایدهآل است و امروز نقاب کهنه انداخته و در قامت دلسوزان قربانیان به میدان آمدهاند.
طی روزهای اخیر یک گسست آشکار میان تفسیرها این ماجرای حکم اعدام به چشم میخورد.برخی از متنهایی که آن بالا در قاب کوچک توئیت نوشته شده بود با آن چیزی که در پایین متن به شکل هشتگ درآمده هیچ شباهتی نداشت. به عنوان مثال وقتی توئیتی با عنوان «ایران را سراسر آبان می کنیم» در فضای مجازی منتشر میشود به راحتی میتوان دریافت که چنین گزاره در خفا، در اعماق کانونهای بدخواه ایران و«توئیت به مزد» طراحی شده برای ایجاد گسست در همان هشتگ.همجوارسازی منافقانه آن گزاره و این هشتگ به طور روشن در خدمت القای یک خط وشکل دادن یک واکنش است:به عبارت روشنتر برخی از آن توئیتهایی که هشتگ را درپای خود داشت، لزوماً به معنای «اعدام نکنید» نبود، دقیقاً برعکس؛هدفی جز تسریع والقای شتابزدگی در صدور و اجرای حکم تعقیب نمیکرد. هوشمندی ما در این است که در این دام نیفتیم. هدف اینان کوبیدن بر طبل خشونت در جامعه ایران است و نه دفاع از جان سه جوان. دسته سوم، دولتهای بدخواه ایران بودند که مثل همیشه فرصت مداخله پیدا کرده و از جوشش احساسات طبیعی مردم برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره میبرند. دو دسته اخیر همان زواید و حاشیههایی هستند که باید دور ریخته شوند، اما هنر سیاسی انقلاب ما در این است که اجازه ندهیم دغدغه و صدای گروه اول در این هیاهو شنیده نشود. آنها به هر تعدادی که باشند، جزئی از ملت و مردم ما هستند و به همان اندازه اهمیت دارند.
مجاب شدن این شهروندان به اینکه عدالت در میهن آنها در عالیترین شکل خود به اجرا گذاشته میشود، حق آنهاست و مجاب کردن آنها تکلیف ما. اما خطرناکتر از مداخله ترامپ و نتانیاهو در این ماجرا، باور آنهایی است که گمان میکنند چون دشمنان ایران بر این موج سوار شدند، پس مقابله با آنها مستلزم عملی برخلاف آن خواستهای است که بر زبان راندهاند. ظواهر همیشه فریبآمیزند. امریکا و اسرائیل از حامیان سرسخت آشوب و هرج ومرج در ایران بوده و همچنان هستند. حتی اگر وانمود کنند که مخالف اعداماند، از صمیم قلب از اعدام آنها خرسند خواهند شد. من معتقد به درایت قوه قضائیه و رئیس محترم آن هستم که به نحوی عمل خواهند کرد که با آگاهی از همه ابعاد موضوع و لحاظ حساسیت کافی و مبانی حقوقی، رأفت و عدالت توأمان با حفظ منافع عامه و ثبات را بکار میگیرند. خوشبختانه قانون اساسی در کنار قوانین کیفری ما این عدالت را تضمین میکند، صرفنظر از بهرهجوییها و مداخلههای خارجی، تلاش مدنی شهروندان برای شنیده شدن و پاسخ حاکمان برای شنیدن صدای بیپیرایه مردم، از برکات انقلاب است که فرصت تجدید عهد با آرمانهای انقلاب ما را فراهم میکند. این یکی از مهمترین دارایی ماست که ارزش پاسداری و مباهات دارد.
در روزهای گذشته همزمان با اعلام حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با نـــاآرامـــیهــای آبان ۹۸، شـــــاهد شکلگیری موجی در شبکههای اجتماعی با هشتگ #اعدام_نکنید، بودیم.
من البته هیچ اطلاعی از ماهیت پرونده این سه نفر نداشته و دانش حقوقی نیز ندارم، اما با تبیین اجتماعی - امنیتی موضوع چند نکته به ذهنم متبادر میشود. من در سالنامه «ایران» در اسفند ۹۷ با توجه به تداوم تحریم امریکا، تنگتر شدن حلقه فشارها علیه ایران، هدفگیری شکستن فیزیکی جامعه در کنار آن فروریختن ذهنی جامعه و از سویی مشاهده برخی اختلافات در ساخت قدرت که به جامعه کشیده شده بود و بیان آن در میان جامعه و تصور مردم از اختلاف در نخبگان سیاسی و با سابقهای از اتفاقات دی ۹۶ یک پیشبینی از ظرفیت هیجانی جامعه در سال ۹۸ داشتم و نوشتم: «برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» در آبان ۹۸ همان پیشبینی محقق شد و مطابق سابقه امریکا و تحریمگران که درصدد سوءاستفاده از اعتراضات هستند در آنجا نیز برای تداوم نا آرامیها به تحریک رسانهای و موجسواری پرداختند. حال در هفته گذشته حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با اتفاقات آبان ۹۸ اعلام شد که در شرایط کنونی بازتابهای مختلفی را دربرداشت. بازتابهای این حکم که طیف بسیار متنوعی از گرایشها را از سوی فعالان سیاسی و مدنی و جوانان و گروههای اجتماعی دربرمیگرفت که با نوعی نگاه همدلانه هشتگی را داغ کردند.
مطابق معمول در کنار یک خواست طبیعی افکار عمومی - که به اعتقاد من باید به آن احترام نهاد زیرا هر اقدامی که از سوی دولت به مفهوم اعم صورت میگیرد، باید با نگاهی به مصلحت و منفعت مردم، ثبات و آینده ایران و جامعه باشد - این بار هم در یک برنامه موجسوارانه رئیس جمهور امریکا با وقاحتی باورنکردنی در توئیتی به زبان فارسی خواستار توقف اعدام این متهمان شد.
ترامپ میان اظهارنظر طبیعی یک جامعه و گفتوشنودی که میباید بین آنان صورت گیرد دخالتی مداخلهگرانه کرده که اتفاقا نه تنها هیچ کمکی به این گفت وشنود نکرده بلکه با پارازیت این گفتوگوی طبیعی را دچار اخلال مینماید. من معتقدم که غرب و بهخصوص امریکا همیشه به زیان دموکراسی در ایران عمل کرده و به قصد موج سواری و بهم زدن اوضاع فرآیند گفتوگو و نتیجهگیری در ایران را با بنبست مواجه می کنند. اینان نه تنها هیچ دلسوزی برای جان سه جوان ایرانی ندارند، بلکه همانگونه که شواهد نشان میدهد کشته شدن کودکان و آوارگی میلیونها نفر نیز برای آنها دارای هیچ اهمیتی نیست. او ظاهراً فراموش کرده که همین چند ماه پیش و پس از قتل وحشیانه جورج فلوید، صدای میلیونها نفر را که خواستار پایان دادن به دههها تبعیضنژادی علیه رنگینپوستان در امریکا بودند، نشنیده گرفت و هنوز هم مفتخرانه از برپا ماندن تمثال قهرمانان بردهداری در گوشه و کنار امریکا حمایت میکند. این نباید باعث شود که واکاوی جامعهشناختی و بیرون کشیدن حقیقت از میان انبوهی از زواید دروغین را کنار بگذاریم. این حساسیت فکری که میراثی از مردمسالاری در انقلاب اسلامی است، ما را دعوت به شنیدن و اندیشیدن پیرامون هر آن پژواکی میکند که مظنون به انعکاس دادن دیدگاه حتی جزئی از ملت ماست.
البته در عصر رسانههای مجازی، تشخیص صداهای اصیل و برخاسته از بطن جامعه از صداهای جعلی و هدایت شده از دستگاه تبلیغاتی دشمنان آسان نیست اما ما با این اعتقاد که باید برای تحمل همدلانه و گذشتن از شرایط سخت همه صداها را شنید با تفکیک اعتراض از تخریب، گریزی از ارتقای مهارتهای خود در تشخیص این تمایزها نداریم. چهل سال پیش، وقتی مردمسالاری دینی را به عنوان سرشت انقلاب اسلامی برگزیدیم، میدانستیم که این انتخاب بیهزینه نیست. به رسمیت شناختن حق اعتراض، خطر تحریک سوءاستفادهکنندگان به اقدامات جهتدار را هم به دنبال دارد و تعهد به شنیدن صدای مردم، مستعد موجسواری دشمنان هم میشود. اما هیچیک از این مخاطرات، نه ما را به پاک کردن صورت مسأله تشویق میکند و نه ما را از تعقیب و اصرار بر مردمسالاری و افزایش مشارکت مردم منصرف خواهد کرد. در میان همه آنهایی که خواستار توقف اعدام آن متهمان بودند، شاهد همصدایی تعدادی از هنرمندان و فعالان اجتماعی خوشنام هم بودیم که نه تعلق سیاسی به حزب و جناحی دارند و نه به فکر انجام یک عمل سیاسی بودند و شاید فقط از سر نگرانی ملی به این کارزار مجازی پیوسته باشند. همینطور میتوانستیم هزاران توئیت دیگر را ببینیم که چه موافق آن باشیم و چه مخالف، باید بپذیریم که دارای خاستگاهی طبیعی درون جامعه ایران نیز هستند. در طیف دوم، انبوه توئیت دیگر را میتوان سراغ گرفت که بطور مشخص برخاسته از سودجویی و فرصتطلبیهایی بود که نه تنها تمایلی به تمام شدن ناآرامیهای آبان ۹۸ نداشتند و برای آنها تداوم خشونت ایده و ایدهآل است و امروز نقاب کهنه انداخته و در قامت دلسوزان قربانیان به میدان آمدهاند.
طی روزهای اخیر یک گسست آشکار میان تفسیرها این ماجرای حکم اعدام به چشم میخورد.برخی از متنهایی که آن بالا در قاب کوچک توئیت نوشته شده بود با آن چیزی که در پایین متن به شکل هشتگ درآمده هیچ شباهتی نداشت. به عنوان مثال وقتی توئیتی با عنوان «ایران را سراسر آبان می کنیم» در فضای مجازی منتشر میشود به راحتی میتوان دریافت که چنین گزاره در خفا، در اعماق کانونهای بدخواه ایران و«توئیت به مزد» طراحی شده برای ایجاد گسست در همان هشتگ.همجوارسازی منافقانه آن گزاره و این هشتگ به طور روشن در خدمت القای یک خط وشکل دادن یک واکنش است:به عبارت روشنتر برخی از آن توئیتهایی که هشتگ را درپای خود داشت، لزوماً به معنای «اعدام نکنید» نبود، دقیقاً برعکس؛هدفی جز تسریع والقای شتابزدگی در صدور و اجرای حکم تعقیب نمیکرد. هوشمندی ما در این است که در این دام نیفتیم. هدف اینان کوبیدن بر طبل خشونت در جامعه ایران است و نه دفاع از جان سه جوان. دسته سوم، دولتهای بدخواه ایران بودند که مثل همیشه فرصت مداخله پیدا کرده و از جوشش احساسات طبیعی مردم برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره میبرند. دو دسته اخیر همان زواید و حاشیههایی هستند که باید دور ریخته شوند، اما هنر سیاسی انقلاب ما در این است که اجازه ندهیم دغدغه و صدای گروه اول در این هیاهو شنیده نشود. آنها به هر تعدادی که باشند، جزئی از ملت و مردم ما هستند و به همان اندازه اهمیت دارند.
مجاب شدن این شهروندان به اینکه عدالت در میهن آنها در عالیترین شکل خود به اجرا گذاشته میشود، حق آنهاست و مجاب کردن آنها تکلیف ما. اما خطرناکتر از مداخله ترامپ و نتانیاهو در این ماجرا، باور آنهایی است که گمان میکنند چون دشمنان ایران بر این موج سوار شدند، پس مقابله با آنها مستلزم عملی برخلاف آن خواستهای است که بر زبان راندهاند. ظواهر همیشه فریبآمیزند. امریکا و اسرائیل از حامیان سرسخت آشوب و هرج ومرج در ایران بوده و همچنان هستند. حتی اگر وانمود کنند که مخالف اعداماند، از صمیم قلب از اعدام آنها خرسند خواهند شد. من معتقد به درایت قوه قضائیه و رئیس محترم آن هستم که به نحوی عمل خواهند کرد که با آگاهی از همه ابعاد موضوع و لحاظ حساسیت کافی و مبانی حقوقی، رأفت و عدالت توأمان با حفظ منافع عامه و ثبات را بکار میگیرند. خوشبختانه قانون اساسی در کنار قوانین کیفری ما این عدالت را تضمین میکند، صرفنظر از بهرهجوییها و مداخلههای خارجی، تلاش مدنی شهروندان برای شنیده شدن و پاسخ حاکمان برای شنیدن صدای بیپیرایه مردم، از برکات انقلاب است که فرصت تجدید عهد با آرمانهای انقلاب ما را فراهم میکند. این یکی از مهمترین دارایی ماست که ارزش پاسداری و مباهات دارد.
بازگشت سیاست پولی روی ریل اصلی
منصور بیطرف
دبیر گروه اقتصادی
در نیمه اول دهه سال 1370 بود که دولت وقت ایران، اعلام کرد که برای اولین بار توانسته است بودجه سالانه خود را بدون کسری و صفر، ببندد. در آن ایام این خبر یک حرکت بسیار شجاعانه محسوب میشد. تقریباً حدود 5 سال از پایان جنگ تحمیلی گذشته بود و خسارت ناشی از جنگ بر مبنای محاسبه آن زمان سازمان برنامه و بودجه بهطور مستقیم بالغ بر 100 میلیارد دلار و بهطور غیرمستقیم حدود 1000 میلیارد دلار بود. بنابراین دولت با توجه به مخارجی که در کنار سازندگیهای ناشی از جنگ داشت نمیتوانست و باور کردنی نبود که بودجه خود را بدون کسری ببندد. اما این کار را با ترفند خاصی کرده بود که سبب شد سیاستهای پولی کشور بیشتر از ریل خارج شود. کاری که دولت وقت کرد این بود که اقدام به بارگذاری تسهیلات تکلیفی بر دوش بانکها کرده بود.
البته در آن ایام که انتشار اوراق مشارکت خود عمل غیرمتعارفی محسوب میشد - یادمان باشد که شهردار وقت تهران که برای اولین بار اوراق مشارکت طرح نواب را منتشر کرد با چه هجمههایی روبهرو شد - چه برسد به انتشار اوراق قرضه و یا ودیعه و... این یک حرکت بدیع و تازهای بود اما به هر حال آثار منفی خود را بر سیاستهای پولی کشور بر جای گذاشت.
اما اکنون بانک مرکزی برای اولین بار در تاریخ توانست یکی از مهمترین سیاستهای پولی کشور را بر روی ریل اصلی خود قرار دهد. این نهاد پولی طبق اطلاعیهای که روز پنجشنبه منتشر کرد بهطور رسمی اعلام کرد که 36 هزار میلیارد تومان از کسری بودجه دولت را بدون آنکه نقدینگی تازه و جدید خلق کند، تأمین کرد. آن طور که مشخص است تأمین کسری بودجه دولت از طریق «حراج بدهی اوراق دولت» صورت گرفته است. با این حساب حدود 36 درصد از کسری بودجه 100 هزار میلیارد تومانی دولت، بدون خلق نقدینگی، این عذاب اقتصادی همه دولتها، تأمین شده است.
نگاهی به گذشته کسری بودجه دولت میتواند اهمیت این کار را برای اقتصاد ایران مشخص کند. دولتهای قبل برای تأمین کسری بودجه خود از چند روش استفاده میکردند: استقراض از بانک مرکزی که میتوانست پایه پولی را بالا ببرد و اثر آتی آن را بر تورم خواهد گذاشت، قرار دادن بار کسری دولت بر روی بانکها که در گذشته تحت عنوان تسهیلات تکلیفی نام نهاده شده بود - که شروع آن در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و تا دولت خاتمی هم ادامه داشت - و روش دیگر که تقریباً برای همه معلوم بود افزایش قیمت ارز بود که این مورد آخر بویژه در ماههای پایانی سال مشهود بود. در هر سه مورد اقتصاد ایران شاهد افزایش نرخ تورم در سبد هزینه خانوارها میبود. بدون شک یکی از عمدهترین دلایل عدم کاهش نرخ تورم و بالا بودن این نرخ در اقتصاد کشور که باعث شده ایران جزو 5 کشور اول نرخ بالای تورم در جهان باشد، همین کسری بودجه دولت و تأمین غیرمتعارف آن بوده است.
حال به نظر میآید که سیاست تازه بانک مرکزی - حراج بدهی اوراق دولت، بالا بردن نرخ سود سپردههای بانکی و نیز اعلام انتشار اوراق ودیعه که میزان آن بالغ بر 50 هزار میلیارد تومان است و قرار دادن هدف تورمی 22 درصد برای سالجاری- کم کم دارد جای پای خود را در اقتصاد کشور باز میکند. هر چند که این سیاستها آن هم در ایامی که قیمت دلار به بیش از 23 هزار تومان و سکه طلا به 11 میلیون تومان رسیده است، نتواند صدای بلند و رسایی را برای خود فراهم سازد، اما از آنجا که این تصمیمها، سیاست به معنای «پالیسی» آن است، میتواند بستر مناسبی را برای آتیه اقتصاد کشور فراهم سازد.
به هر حال، در دورانی که دولت تحت شدیدترین فشارهای تحریمی قرار دارد و در ایامی که کرونا هم فشارهای تحریمی را مضاعف کرده و اتفاقات خوبی در عرصه سیاستگذاریهای پولی کشور دارد رخ میدهد، جا دارد که مصلحان و ناقدان اقتصادی کشور در این ایام به جای نقد تخریبی، نقد سازنده داشته باشند تا سیاستگذاران پولی بتوانند تصمیمات خود را سازندهتر و نافذتر بگیرند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
کارشکنی در پرداخت وام ازدواج / آقای رمضانی: دخترم برای دریافت وام ازدواج به بانک توسعه تعاون شعبه شهرری مراجعه کرده و 3 تا ضامن هم برده اما بانک کارشکنی میکند و از پرداخت وام جلوگیری بهعمل آورده. لطفاً مسئولان رسیدگی کنند.
بهداشت جدولهای باقرشهر/ حجت سرایی از باقرشهر: بهداشت جدولهای منطقه باقرشهر اصلاً رسیدگی نمیشود. چند مرتبه به شهرداری منطقه تذکر دادیم و استشهاد محلی بردیم اما رسیدگی نشد. ما چکار باید بکنیم؟
چرا یکسال برای نصب تلفن ثابت باید صبر کنم؟/ آقای صادقیپور: بنده از مرکز تلفن هرمزان در شهرک غرب تلفن ثابت ثبتنام کردهام. الان چند ماه است اعلام میکنند ما نمیتوانیم خط را برقرار کنیم. تلفن 50 هزار تومانی را 200 هزار تومان از ما میگیرند و برای آن یکسال هم باید صبر کنیم.
بازنشستگی خبرنگاران/ آقای محمد ملاسعیدی: خبرنگار روزنامه هدف هستم و مدت 20 سال سابقه دارم و شعبههای تأمین اجتماعی خیلی اذیت میکنند و با وجود ابلاغ آقای شریعتمداری کاری انجام نمیدهند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
کارشکنی در پرداخت وام ازدواج / آقای رمضانی: دخترم برای دریافت وام ازدواج به بانک توسعه تعاون شعبه شهرری مراجعه کرده و 3 تا ضامن هم برده اما بانک کارشکنی میکند و از پرداخت وام جلوگیری بهعمل آورده. لطفاً مسئولان رسیدگی کنند.
بهداشت جدولهای باقرشهر/ حجت سرایی از باقرشهر: بهداشت جدولهای منطقه باقرشهر اصلاً رسیدگی نمیشود. چند مرتبه به شهرداری منطقه تذکر دادیم و استشهاد محلی بردیم اما رسیدگی نشد. ما چکار باید بکنیم؟
چرا یکسال برای نصب تلفن ثابت باید صبر کنم؟/ آقای صادقیپور: بنده از مرکز تلفن هرمزان در شهرک غرب تلفن ثابت ثبتنام کردهام. الان چند ماه است اعلام میکنند ما نمیتوانیم خط را برقرار کنیم. تلفن 50 هزار تومانی را 200 هزار تومان از ما میگیرند و برای آن یکسال هم باید صبر کنیم.
بازنشستگی خبرنگاران/ آقای محمد ملاسعیدی: خبرنگار روزنامه هدف هستم و مدت 20 سال سابقه دارم و شعبههای تأمین اجتماعی خیلی اذیت میکنند و با وجود ابلاغ آقای شریعتمداری کاری انجام نمیدهند.
محصولات چند رسانهای «ایران»
چراغ کارخانه بافت بلوچ دوباره روشن شد
کارخانه بافت بلوچ ۱۰ سال بعد از آتش سوزی بار دیگراز سوی دولت احیا شد.
رئیس جمهوری هفته گذشته
به صورت ویدئو کنفرانس بخش ریسندگی کارخانه بافت بلوچ را افتتاح کرد.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی
چراغ کارخانه
بافت بلوچ دوباره
روشن شد را ببینید
تحقق رؤیای صدساله
امسال (سال ۱۳۹۹ ) و در آستانه قرن جدید دولت حسن روحانی موفق شده است وابستگی اقتصادی به نفت را به کمترین عدد در طول همه دوران برساند به صورتی که وابستگی بودجه کشور به نفت به زیر ۱۰ درصد رسیده است.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی
تحقق رویای
صدساله را ببینید
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
تصویر منتشر شده از دیدار خانوادههای شهدا با رهبر معظم انقلاب
-
مردم را باید قانع کنیم
-
چرا کرونا جان میگیرد
-
گفتوگوی 40 دقیقهای روحانی - پوتین
-
در نظام حکمرانی باید هم اختیار باشد و هم مسئولیت
-
شهر جهانی ملیله کاری در کاهش بیکاری پیشتاز شد
-
ضمیمه «ایران» منتشر شد
-
جاسک به یک بندر بسیار مهم در حوزه نفت تبدیل خواهد شد
-
48 مرز و بازارچه مرزی فعال برای تجارت ایران
-
تأمین کسری بودجه بدون استقراض و خلق نقدینگی
-
توئیتر هدف بزرگترین حمله سایبری قرار گرفت
-
قانون باید به نفع فقرا و غیر قدرتمندان تفسیر شود
-
خسارت میلیاردی به کشاورزان در سیلابهای تابستانی
-
همکاریهای جامع با کابل؛ دومین پاتک به تحریم
-
نتیجه دیدار با ماشینسازی قطعاً از پیش تعیین شده بود
-
بازتابهای یک حکم
-
بازگشت سیاست پولی روی ریل اصلی
-
سلام ایران
-
محصولات چند رسانهای «ایران»
اخبارایران آنلاین